مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
العربیة
راهنمای کتابخانه
جستجوی پیشرفته
همه کتابخانه ها
صفحهاصلی
فقه
مصادر
أصول الفقه عند الشيعة
أصول الفقه عند المذاهب السنية
الأخلاق
الأنساب ومعاجم مختلفة
تفسير أحلام
دليل المؤلفات
دواوين
ردود علماء المسلمين على الوهابية والمخالفين
طب
علوم اللغة العربية
فلسفة ، منطق ، عرفان
متفرقات
مخطوطات
من مؤلفات المستبصرين
این مجموعه با نسخه چاپی تطبیق ندارد
همهگروهها
نویسندگان
مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
««اول
«قبلی
جلد :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
نام کتاب :
تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى
نویسنده :
محمد تقي جعفري
جلد :
13
صفحه :
633
مناجات
1
مقدمه
3
موضوع يكم - آيا شناسايى ماهيت و شئون بشرى با موفقيت كامل پايان يافته است ؟
4
موضوع دوم - مسلم است كه گسترش روابط انسان با طبيعت از تماس با آتمها گرفته تا پيروزىهاى فضايى و افزايش آشنايى او با علوم تحققى چند بعدى بودن يا عمق ابعاد او را ثابت كرده است ، آيا اين موفقيت را با آگاهى و هدف گيرى دقيق و رياضى صد در صد به دست آورده است ؟
10
موضوع سوم - آيا تحولات جاريه در امتداد قرون و اعصار ماهيت انسانى را دگرگون مىكند ، يا عوارض و اشكال او را ؟ بر فرض آن كه دگرگونى در ماهيت انسان صورت مىگيرد آيا اين دگرگونى رو به كمال است ؟ ( از كودكى به بلوغ )
12
موضوع چهارم - آيا ادبيات گذشتگان توانسته است ارزشهاى اخلاقى و زيبايى شناسى را نه تنها در قفسهء كتابها بلكه در زواياى قلوب ما نيز حيات جاودان ببخشد ؟
15
دفتر ششم مثنوى
59
آيه
65
شما كه با نيت و خلوص راه سعادت خود و اجتماع را در پيش گرفتهايد نه تنها عوعو اخلالگران نبايد شما را از راه باز بدارد ، بلكه در مقابل تشديد عوعو شما هم بايد به نيرو و كوشش خود بيافزاييد
68
كوته بين مباشيد ، در هندسهء كلى الهى ، با موقعيت اختصاصى كه به خود گرفتهايد ، به تقسيم جهان به خوب و بد نپردازيد و از اين تقسيم بازيگرانه و نابجا حيرت و نهيليستى را استنتاج نكنيد ، همهء روابط و ضوابط و پديده هاى جهان هستى در يك آهنگ كلى شركت كردهاند ، اين زندگى مورد خواست شما است كه مىتواند حتى عاليترين مزاياى جهان هستى را پليد نمايش دهد .
72
اين است كار ماده در قلمرو رو بناى هستى ، جنگ و تكاپو ميان ذرات ماده حكم فرماست ، تا آن گاه كه به پشت پردهء طبيعت يا به دامان محبت الهى بخزند و از كارزار تضاد و تخالف بيرون روند
74
عقل نظرى سر تيز و سرعت شگفت انگيزى در آغاز فعاليت نشان مىدهد ، ولى پاى بس سستى دارد كه هيچ معقولى را تا پايان آن در نمىيابد .
79
اين انسان بىنوا چنان تورم مىكند كه گنجايشى در جهان براى خود نمىبيند ولى واقعيتش مانند لقمهء نانى است كه در گلو و معده گم شده است
80
تفسير ابيات
82
سؤال كردن سايلى از واعظى كه مرغى بر سر بارو نشست از سر و دم او كدام فاضلتر است و جواب دادن واعظ سايل را
93
آيه
95
روايت
96
نتيجهء دوم
98
نتيجهء سوم
100
ملاك ضعف و قدرت جان آدمى با آگاهى او سنجيده مىشود
102
آيا اين نظره كه ملاك حيات روانى آدمى هوش است ، با آن تحريكات كه جلال الدين به تحصيل ناهشيارى و بىخودى انجام داده است متناقض مىباشد ؟
105
بحثى در خاتميت محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله
106
دليل يكم - سازش عقايد و احكام اسلام با فطرت پايدار بشرى
108
دليل دوم - استحكام عقايد و قوانين اسلامى كه دين خالص از آلودگىها است
112
دليل سوم - تفسير شخصيت انسانى به طور عموم در اسلام
115
دليل چهارم - تجسم اسلام در افرادى كه مىتوانند نمونه انسانى تمام قرون و اعصار و مادامى كه انسانى وجود دارد ، بوده باشند .
117
مقام والا و عظمت وابسته به عظمت الهى كه خاندان پيامبر اكرام و عترت پاك و معصوم او دارا هستند .
118
ائمهء طاهرين و معصومين دوازده گانه از يك مكتب دفاع كرده اند
123
تفسير ابيات
124
نكوهيدن ناموسهاى پوسيده كه مانع ذوق ايمان و دليل ضعف صدقند و راه زن هزاران ابله نادان
129
آيه
130
آيا ابو طالب به دين اسلام گرويده بوده است يا نه ؟
131
آيا هر دو راه كه در موقع احساس اختيار پيش پاى آدمى باز شده است ، به سوى خدا است ؟
137
تفسير ابيات
139
مناجات و پناه جستن به حق از فتنهء اختيار و اسباب آن و بيان شكوهيدن و ترسيدن آسمان و زمين از اختيار
141
آيا از خدا بخواهيم كه ما را آزمايش نكند ؟
144
اختيار سطحى و فريبنده چونان پالان شتر است كه بدون خود به اين سو و آن سو كج مىشود و پشت شتر را زخمى مىكند . آيا اين است آن اختيار كه هر وقت در يك انسان و لو يك لحظه بروز كند به تمام جهان هستى مىارزد ؟
145
1 - تعادل دو يا چند راه كه در حال اختيار پيش روى انسان قرار گرفته است نسبى است
146
2 - معمولا تمايلات قوىتر است كه تكليف راه را معين مىكند ، نه سلطه و نظارت شخصيت به دو قطب مثبت و منفى راهى كه در پيش گرفته مىشود
147
3 - احساس اختيار با تلقين جبر و روش مطابق تمايلات جبرى عامل ساييده شدن روح آدمى است
148
مطلب دوم - ناهشيارى و گام به ما فوق تعقل نهادن و اختيار سطحى را دور انداختن موقعى به حال بشر مفيد است كه بفرمان حق بوده باشد .
152
نتيجهاى كه جلال الدين از دو مطلب فوق مىگيرد
153
تا كى و تا چه اندازه مىتوان روح را با حلقه طلايى زنجير ملك و مال و آرايشگرىها خشنود ساخت ؟
155
تفسير ابيات
156
حكايت غلام هندو كه به خواجه زادهء خود پنهان هوس داشت چون دختر را با مهتر زاده عقد كردند غلام رنجور شد مىگداخت كس علت او ندانست و او زهرهء گفتن نداشت
160
تفسير ابيات
161
صبر فرمودن خواجه مادر دختر را كه غلام را زجر مكن كه من او را بىزجر اين طمع باز آورم به تدبير كه نه سيخ بسوزد و نه كباب خام ماند
164
تفسير ابيات
165
در حقيقت حكايت و بيان آنكه هر نفسى همچو آن هندو مبتلا است
168
روايت
169
آنان كه مىخواهند معاش و نام و عنوانشان را به مردم تحميل كنند ، در حقيقت كالبد بىروح خود را بر دوش مردم مىگذارند و شايستهء زندگى مستقل نيستند
171
تفسير ابيات
173
تفسير ابيات
177
آتش زدن در شب و كشتن دزد آن را و غفلت آن مرد
178
حق و باطل را از دل بپرسيد
182
تفسير ابيات
184
حسد بردن اميران بر اياز و نمودن سلطان كياست او را
187
تفسير ابيات
188
مدافعهء امرا آن حجت را به شبههء جبريانه و جواب دادن شاه ايشان را
190
آيه
191
آيا تردد در سر چند راهىها دليل اختيار است ؟
192
قضا و قدر الهى آن اندازه در سرنوشت تو دخالت مىورزد كه كوشش اختيارى تو
194
خاطرات و انديشه ها و ساير فعاليت مغزى و روانى هم اجزاء و ذرات لا يتجزى ( اتمها ) دارند
196
تفسير ابيات
199
حكايت آن صياد كه خود را در گياه پيچيده بود و دسته گل و لاله كله وار بر سر نهاده تا مرغان گياه پندارند و دانستن آن مرغ زيرك آن را
202
مناظر مرغ با صياد در ترهب و در معنى ترهبى كه مصطفى صلى الله عليه و آله نهى كرد از آن امت خود را لا رهبانية فى الاسلام
208
آيه
211
روايت
212
ضرب المثل
214
مجاهده و رهبانيت واقعى آن است كه انسان در ميان مجتمع ناهموار باشد ، با اين حال رادمردانه زندگى كند .
215
تفسير ابيات
219
هاى و هوى كردن پاسبان بعد از بردن دزدان اسباب كاروان را
225
حواله كردن مرغ گرفتارى خود را به مكر صياد و صياد به حرص
228
زندگى انسانى چنين است كه زنجيرى را از پاى نگشاده زنجير ديگرى كه از بالا يا پايين انتظار فرصت را مىكشيد براه مىافتد و به دست و پايش بسته مىشود .
230
تفسير ابيات
233
حكايت آن عاشق كه شب بر اميد وعدهء معشوق بيامد بدان وثاق كه اشارت كرده بود و بعضى از شب را منتظر بود تا خوابش ربود معشوق آمد جيبش را پر گردكان نمود و رفت
236
آيه
238
نيستها را كنار بگذار و در هستىها بيانديش
239
چون تو در اقيانوس هستى غوطه ورى ، مبادا كفهاى محدود و ناپايدار نيستها و نمىدانمها و نمىبينمها از اقيانوس هستى محرومت بسازد .
241
اين را نمىدانم و آن را نمىدانم براى آوردن آن مىدانم است كه بدون آن ، نه مىدانم صحت دارد و نه نمىدانم
242
تفسير ابيات
243
استدعاى امير ترك مخمور مطرب را به وقت صبوح و معنى حديث ان لله تعالى شراباً اعده لاوليائه اذا شربوا سكروا و اذا سكروا طابوا الخ و قوله تعالى ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً
247
توضيح
249
شباهت در كالبدهاى لفظى همان اندازه غلط انداز و منشأ ضررها است كه شباهت كالبدهاى جسمانى آدميان
250
كتاب مثنوى گم راه كنندهء صورت بينان و هدايت كنندهء جويندگان معنى است
251
پروردگارا ، از شدت نزديكى كه با من دارى تو را نمىبينم ، اين حجاب عامل اشتباه را شفاف كن
255
تفسير ابيات
257
آمدن ضرير به خانهء پيغمبر صلى الله عليه و آله و گريختن عايشه و پنهان شدن
260
شدت پوشيدگى روح ، عقل نظرى را در راه توصيف آن به تمثيلات و تشبيهات وادار مىكند .
263
امان از اين سخن پردازىها و سخنورىها و سخن بازىها كه گوشها و كتابها را پر كرده و نمىگذارد حقايق ناب و واقعيتهاى پوشيده در دسترس انسانهاى جوينده قرار بگيرد
264
تفسير ابيات
266
آغاز كردن مطرب اين غزل را در بزم امير ترك و خطاب كردن ترك كه آنچه مىدانى بخوان و جواب مطرب امير را
268
آيا نفىهاى فراوان و پى در پى دردى را كه از ندانستن موضوعى در جان آدمى پيدا شده است ، درمان مىكند ؟
271
اى امير ، مادامى كه در حالت مستى غوطه ورى ، به گوش تو جز نفى اين و آن را نمىتوان نواخت . تو از حالت مستىات دست بردار و هوشيار باش ، تا من هم بتوانم اثبات را براى تو بنوازم
273
تفسير ابيات
274
در معنى حديث « موتوا قبل ان تموتوا » و تفسير بيت حكيم سنايى
276
تقاطع و تزاحم ماده و حيات طبيعى مانع از آن است كه آدمى با حيات ناب زندگى كند
279
اميرا ، آيا مىدانى گرزى را كه بر سر من مىكوبى ، براى آن نمىدانمها است كه انعكاسى از وضع روحى تو در گفتار من است ؟ پس آن گرز را بر سر خود بكوب نه بر سر من
281
تفسير ابيات
284
يزيد چه بود و چه كرد ؟
299
حسين بن على كه بود و چه كرد ؟
301
1 - نظرى به سخنان امام حسين عليه السلام از مدينه تا آخرين لحظات زندگيش در بيان كربلا .
304
رويدادهاى فوق العاده با عظمت و آموزنده كه در داستان كربلا وجود دارد
309
در ميان گريهاى كه شاعر مسافر حلب يا جلال الدين از زبان او توصيه مىكند ، با گريه به حسين كه گريه بر خود و انسانيت و انسانها را در بر دارد ، منافاتى وجود ندارد .
313
يك بيان ديگر در بارهء عدم منافات ميان سرور شهادت و تاثر ساير زنده ها
316
منظرهء عاشورا از ديدگاه هاى مختلف
319
تفسير ابيات
324
تمثيل حريص بر دنيا به مورى نابيننده رزاقى حق و خزاين رحمت او را كه به دانهاى از خرمنى مىكوشد و وسعت آن خرمن را نمىبيند
326
هر اندازه كه نيروى آگاهى و بينايى آدم فعاليت مىكند و هشيارى و بينايى را نصيب او مىكند به خير و صلاح اوست
328
اول و آخر مانند پيش و پس و نزديك و دور و كم و زياد از اوصاف ابعاد مادى است
330
تفسير ابيات
332
سحورى زدن شخصى بر در سراى خالى نيم شب و اعتراض معترض و جواب دادن او را
336
اگر از اعماق جان لبيك بگويى ، بدان كه ندايى از خداوند ذو الجلال به اعماق جانت طنين انداخته است و اگر از ته دل نداى الله الله گفتى بدان كه لبيكى از خداوند ته دل تو را شورانيده است
338
خداوند از بندگانش چه مىگيرد و به بندگانش چه مىدهد ؟
340
تفسير ابيات
342
قصهء بلال حبشى و شوق او و رنجانيدن خواجه او را و معلوم كردن صديق حال او را
345
1 - حركت و تحول در ذات و تمام شئون عالم هستى مقرر است .
357
2 - حركت و تحول هستى در استخدام سنت تكامل است
359
4 - حركت جهان هستى در هر حال كه فرض شود ، تحول تكاملى براى انسان در هر حال امكان پذير است .
364
5 - حركت و تحول بدون فرض عاملى كه ما فوق حركت و سكون است ، قابل قبول نيست .
366
6 - آيا فلسفه و علم جستجوى حقيقت پايدار را مىپذيرد ؟
371
7 - آيا نظريهء تغيير دايم به قول هراكليتوس نظريهء دردناكى است ؟
375
8 - يك راه ديگر براى اثبات واقعيت پايدار در صحنه حركت و تحول
376
9 - مباحثى كه در مثنوى موج را مطرح مىكند دليل ديگرى براى اثبات آن است كه جلال الدين به موضوع حركت و تحول اهميت فوق العاده قائل است .
379
10 - دو حركت متضاد ماده و روان چگونه هماهنگ مىگردند ؟
380
11 - هرگز حركت و تحول حقيقت و واقعيتهاى ايده آل را خود به خود در طبق گذاشته و به انسانها تقديم نخواهد كرد .
381
تفسير ابيات
383
باز گفتن صديق صورت حال بلال را نزد حضرت رسول صلى الله عليه و آله
388
اى رهبران روح پرور ، شما گنه كاريد و گناه شما اين است كه از رشد و تكامل روانى آدميان دم مىزنيد و مردم را بياد اصل و باز گشتشان به حوزهء جاذبيت كمال مىاندازيد . فضولى نكنيد و فتنه و تشويش در مجمع آراستهء ما عشاق خود طبيعى برپا نكنيد
390
تفسير ابيات
392
وصيت كردن حضرت مصطفى صلى الله عليه و آله را جهت بيع بلال
395
اسيران دست بستهء عشق الهى را در اجتماعات با ديدهء تحقير منگريد
398
عالىترين اعتدال و بنيان كه در خلقت انسانى به كار رفته است
400
تفسير ابيات
407
خنديدن جهود و پنداشتن آن كه صديق مغبون است و ندانستن بهاى بلال را
411
آنجا كه ضرورىترين و روشنترين وسيله زندگى انسانها در پيچا پيچترين ظلمات فرو مىرود
416
مسئلهء يكم - ماهيت پول .
417
مسئله دوم - انحراف پول از مسير اصلى خود كه وسيلهء تبادل و شاخص ارزشها بودن است .
418
نوعى ديگر از سخن وجود دارد كه بدون صوت و حرف ، حتى بدون نياز به موج ، حياتىترين اثر را در مخاطبش به وجود مىآورد .
421
تفسير ابيات
424
معاتبه كردن حضرت رسول صلى الله عليه و آله با صديق و عذر گفتن صديق
427
بگذاريد بخوابم ، دستم را رها كنيد ، چرا دستم را به درد مىآوريد ؟
429
انديشه و احساس پاك آدمى طبل كوبى قوانين و اشارات جهان هستى را درمىيابد ، ولى گوشى كه از پنبه خود پرستى و طبيعت ستايى پر است مىگويد من بانگ اين طبل كوبىها را نمىشنوم
431
تفسير ابيات
433
قصهء هلال كه بندهء مخلص بود خداى را ، صاحب بصيرت بىتقليد پنهان شده در بندگى مخلوقات جهت مصلحت ، نه از عجز ، چنانكه لقمان و يوسف از روى ظاهر و غير ايشان بندهء سايس بود اميرى را ، و آن امير مسلمان بود اما كور . داند اعمى كه مادرى دارد * ليك چونى به وهم در نادرد اگر با اين دانش تعظيم اين مادر كند ممكن بود كه از عمى خلاص يابد كه اذا اراد الله بعبد خيراً فتح عينى قلبه ليبصر بهما العيب
437
« حكايت در تقرير همين هم »
439
آيه
440
اين هم يك قانون روانى با اهميت كه هنگامى كه يكى از فعاليتهاى روانى سركوب شود ، فعاليت ديگرى قدرت بيشتر پيدا مىكند .
441
تفسير ابيات
445
رنجور شدن هلال و بىخبرى خواجهء او از رنجورى او از تحقير و ناشناخت ، و واقف شدن حضرت مصطفى صلى الله عليه و آله و رفتن آن حضرت به عيادت او
448
روايت
449
معجزاتى كه پيامبران مىآورند ، تنها براى سركوبى انكار كنندگان است ، نه براى چشانيدن طعم ايمان .
450
تفسير ابيات
452
در بيان آنكه مصطفى عليه و على آله الصلاة و السلام چون شنيد كه عيسى عليه السلام بر روى آب رفت ، فرمود لو ازداد يقينه لمشى على الهواء
455
آيه
456
تفسير ابيات
460
در بيان سؤال سايل از صاحب خانه و جواب او را بر سبيل طنز
468
تفسير ابيات
471
رجوع به داستان آن كمپير
473
تفسير ابيات
474
حكايت رنجورى كه طبيب در وى اميد صحت نديد ، گفت هر چه خواهى كن
477
آيه
478
اگر واقعيات را به محسوسات منحصر كنيم فرهنگ و معارف بشرى به كمتر يك صدم آن چه كه به دست آمده است تقليل پيدا خواهد كرد ؟
479
تفسير ابيات
480
رجوع به قصهء رنجور
483
آيه
485
احساس آزادى دروغين ، كلئوپاتره هاى روزگاران را به فرو كردن سنجاق به سينه هاى بردگانشان و سر دادن خنده و قهقهه وادار مىكند
486
تفسير ابيات
487
بر تخت نشاندن سلطان محمود غلام هندو را و گريستن غلام
492
تفسير ابيات
497
قوله عليه السلام ليس للماضين هم الموت و انما لهم حسرت الفوت
502
آيه
503
براى حصول نزديكى به خداوند و قرار گرفتن در حوزهء جاذبيت ، حتى تقرب و جذبه را هم هدف خود قرار ندهيد و بكوشيد و كارى با قبول و رد كوشش خود نداشته باشيد
508
تفسير ابيات
510
باز گشتن به حكايت صوفى بر لب جو و قاضى
513
آيه
514
1 - هيچ يك از دو موضوع جزء و كل ، در جزئيت و كليت مطلق نبوده و هر دو محكوم به نسبيتاند .
516
2 - بنا بر اين ، تعريف كلاسيك جزء و كل بسيار محدود بوده و قابل قبول نيست
518
3 - دو نوع سيستم باز و سيستم بسته در اجزاى متشكل
519
4 - نتايج كلى كه از مسائل فوق مىتوان گرفت
521
5 - كل و اجزاء ما فوق كل و اجزاء رياضى و طبيعى
523
6 - در محاصرهء آن كل كه موقعيت شما را به عنوان اجزاء خود تعيين كرده است ميخكوب نشويد و هر لحظه در انديشه و مىخواهم شكستن محاصره ها باشيد ، تا خود و هستى را دريابيد
525
7 - يك استدلال ديگر براى اثبات ما فوق جزء و كل رياضى و طبيعى بودن انسان
527
8 - كل نمايندهء جزء است ، چنانكه جزء نمايندهء كل است
528
9 - تمايل اجزاء به كل خويش چه معنا مىدهد ؟
529
10 - ارتباط و سنخيت اجزاء با كل
532
11 - اجزاء جهان هستى در تحول و دگرگونى است ، آيا زير بنا و مبادى عاليه هستى ( كل در اصطلاح جلال الدين ) هم در تحول و تغيير است ؟
534
تفسير ابيات
535
رفتن صوفى سوى آن سيلى زن و بردن او را به قاضى
538
هم در تقرير قصهء قاضى و صوفى
542
ضربه و آسيب مردگان زنده نما اهميتى ندارد ، آن چه كه قابل اهميت و محاسبه است ضربه و آسيبى است كه زنده به زنده وارد مىسازد
543
تفسير ابيات
545
تفسير ابيات
550
جواب با صواب قاضى صوفى را در اين ماجرا
552
آيه
553
سخن و انديشه
554
تفسير ابيات
559
سؤال كردن صوفى از قاضى و جواب قاضى مر او را
561
روايت
563
موضوع دوم - وحدت معشوق يا آن امتياز معشوق كه انگيزهء به وجود آمدن عشق گشته است كه هزاران هيجانات و تنوعات را به وجود مىآورد .
565
اگر خدا با بعضى از موجودات هم سنخ بود ، نمىتوانست اضداد و امثال خود را به وجود بياورد
566
تفسير ابيات
567
شنيدن ترك حكايت درزى درزيان را و گرو بستن كه درزى از من چيزى نتواند بردن
574
تفسير ابيات
575
مضاحك گفتن درزى و ترك را از قوت خنده بسته شدن دو چشم و فرصت يافتن درزى
577
تفسير ابيات
578
تفسير ابيات
585
جواب دادن قاضى صوفى را
587
تفسير ابيات
590
حكايت زن با شوهر و ماجراى ايشان
591
پرسيدن عارفى از كشيش كه تو به سال بزرگترى يا به ريش ؟
595
آيه
597
تفسير ابيات
598
باقى قصهء فقير روزى طلب بىواسطهء كسب
602
آيه
605
دو طرف تضاد كه از فراز و نشيب و دگرگونىهاى جهان هستى در حال تكاپو هستند ، در عين حال كه دو بال براى پرواز موجودات در افق مشيت الهى محسوب مىشوند ، دو بال به نام خوف و رجا براى پرواز انسان نيز مىباشند
606
اى كاش پيش از آن كه دست غيبى پرده از روى انسان و آن چه كرده است بردارد ، جوهر انسان در همين صحنهء هستى آشكار مىشد و خود را بر همهء هستى مىگستراند
609
تفسير ابيات
613
خواب ديدن فقير و نشان دادن هاتف او را به گنج نامه
618
آسمانها و زمين انعكاسى از مدركات آدمى است ، ( جهان در انسان ) چه معنا دارد ؟
620
تفسير ابيات
622
فاش شدن خبر اين گنج و رسيدن به گوش پادشاه
627
از سود جويى تا پاكبازى
628
تفسير ابيات
630
نام کتاب :
تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى
نویسنده :
محمد تقي جعفري
جلد :
13
صفحه :
633
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
««اول
«قبلی
جلد :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
کتابخانه
مدرسه فقاهت
کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
www.eShia.ir