نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 521
حتى با يك نظر دقيق مىتوانيم در اشيايى كه براى هدفهاى معين با دست خود ساختهايم وبسته بودن سيستم كل متشكل از آنها را در نظر گرفتهايم ، مانند اجزاى يك كارگاه ماشينى يا يك داروى مركب از اجزاى معين ، باز همان بسته بودن سيستم را نيز در منطقهء انتخابى خودمان بپذيريم ، والا با نظر به قانون استمرار وتوقف ناپذير بودن حركت وتحول ، حتى همان كل انتخاب شده نيز از نظر زير بنا وارتباط با جهان خارج از هويت خود كل ، داراى سيستم باز مىباشد . 4 - نتايج كلى كه از مسائل فوق مىتوان گرفت چون دو عنوان جزء وكل منطقى نه واقعيت اجزايى كه با ارتباط مخصوصى مجموعه هاى موقتى را تشكيل مىدهند ، بستگى به موقعيت انسانى دارد ، لذا مىتوان گفت : همان طور كه خود كل يك انتزاع از اجزاء مربوط عينى در جريان مىباشد . هم چنين جزئيت جزئى كه با اجزاى ديگرى ارتباط ناخود آگاه پيدا كرده است يك مفهوم انتزاعى است كه در مقابل انتزاع كل عنوان جزء را بر خود مىگيرد ، نهايت امر انتزاعى بودن كل روشنتر ومستقيمتر از انتزاعى بودن جزء است كه به جهت ارتباط با واحدهاى ديگر كه عينيت دارند ، به واقعيت نزديكتر است ، بخلاف كل كه به هيچ وجه واقعيت نداشته وتنها از فعاليت ذهنى انسان در بارهء واحدهاى ديگر كه عينيت دارند ، انتزاع مىشود . از اين مطلب نتيجهء فوق العاده مهمى را كه مىتوان گرفت واين است كه آن اشخاص كه محدوديت ومنفى بودن [ با قطع نظر از علت ] هر يك از اجزاء جهان هستى را مىپذيرند ، ولى حساب كل مجموعى هستى را از آن اجزاء تفكيك مىكنند ، براى خود كل كه بيش از يك امر انتزاعى چيزى نيست ، واقعيت عينى اثبات مىكنند . مثل اين است كه ما در ماوراى حكم بهر يك از موزائيكهاى كف حيات [ از سيمان
521
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 521