responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 439


« حكايت در تقرير همين هم » < شعر > ( ( 1118 ) ) آن يكى اسبى طلب كرد از امير گفت رو آن اسب اشهب را بگير ( ( 1119 ) ) گفت آن را من نخواهم ، گفت چون ؟
گفت او واپس رو است وبس حرون ( ( 1120 ) ) سخت پس پس مىرود او سوى بُن گفت دمّش را به سوى خانه كن ( ( 1121 ) ) دمّ اين استور نفست شهوت است زان سبب پس پس رود آن خود پرست ( ( 1122 ) ) شهوتِ او را كه دم آمد ز بن كن مبدل شهوت عقبيش كن ( ( 1123 ) ) چون ببندى شهوتش را از رغيف سر كند آن شهوت از عقل شريف ( ( 1124 ) ) همچو شاخى كه ببرّى از درخت سر كند قوّت ز شاخ نيك بخت ( ( 1125 ) ) چون كه كردى دمّ او را آن طرف گر رود واپس رود تا مكتنف ( ( 1126 ) ) حبذا اسبان رام پيش رو نى سپس رو نى حرونى را گرو ( ( 1127 ) ) گرم رو چون جسم موسى كليم تا به بحرينش چو پهناى كليم ( ( 1128 ) ) هست هفتصد ساله راه آن حقب كه بكرد او عزم در ميدان حب ( ( 1129 ) ) همت سير تنش چون اين بود سرّ جانش تا به علَّيّين بود ( ( 1130 ) ) شهسواران در سباقت تاختند خربطان در پايگاه انداختند ( ( 1131 ) ) آن چنان كه كاروانى در رسيد در دهى آمد درى را باز ديد ( ( 1132 ) ) آن يكى گفت اندر اين سرماى سخت چند روز اين جا بيندازيم رخت ( ( 1133 ) ) بانگ آمد نى بينداز از برون وانگهانى اندر آ تو اندرون ( ( 1134 ) ) هم برون افكن هر آن چه افكندنى است در ميا با آن كه اين مجلس سنى است ( ( 1135 ) ) بد هلال استاد دل جان روشنى سايس وبنده وامير مؤمنى ( ( 1136 ) ) سايسى كردى در آخر آن غلام ليك سلطان سلاطين بنده نام سايس اسبان ونفس خويش هم از فراوان كس شده در پيش هم ( ( 1137 ) ) آن امير از حال بنده بىخبر كه نبودش جز بليسانه نظر < / شعر >

439

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست