نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 264
آشكار وپوشيده را دريابد . ولى هيهات كه عقل بتواند به چنان آگاهى برسد - با آن وسيلهء كميت وكيفيت وقوانينى كه از طبيعت گرفته ومىخواهد روح را با آنها بشناسد . وانگهى در به وجود آوردن آن انديشه ها ومعارف كه عقل به دست مىآورد خود روح نقش بزرگى را بازى كرده است . آرى - < شعر > تا نبيند دل دهندهء راز را تا نبيند تير دور انداز را < / شعر > اين همه معلومات عقلى مانند تيريست كه از كمان روح مىجهد ، چگونه ممكن است كه تير برگردد وبر كمانش مسلط ومشرف شود ؟ < شعر > ( ( 699 ) ) حرف گفتن بستن آن روزن است عين اظهار سخن پوشيدن است ( ( 700 ) ) بلبلانه نعره بر روى گل تا كنى مشغولشان از بوى گل ( ( 701 ) ) تا به قل مشغول گردد گوششان سوى روى گل نپرد هوششان < / شعر > امان از اين سخن پردازىها وسخنورىها وسخن بازىها كه گوشها وكتابها را پر كرده ونمىگذارد حقايق ناب وواقعيتهاى پوشيده در دسترس انسانهاى جوينده قرار بگيرد آرى ، - < شعر > ما چو خود را در سخن آغشته ايم از حكايت ما حكايت گشته ايم < / شعر > چه تفاوت وجود دارد ميان آن سخنان خوشايند كه سخنور براى خود نمايى مىپراكند وسد راه جويندگان حقيقت مىشود ، وآن بهمنى كه از كوه سقوط مىكند وراه را بر كاروانيان مىبندد ؟ در مجموعهء فرهنگ بشرى با اعتراف به آشكار شدن حقايق فراوان ، هزاران روزنه هاى بسته شدهء حقايق را هم مىبينيم كه با مادهء چسبندهاى از سخن روى آنها پوشيده شده ومهر شخصيت گويندگان سخن ، بر رويش نقش بسته است .
264
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 264