نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 173
تفسير ابيات بدين ترتيب تمام نعمتهاى زود گذر دنيا پيش از تحقيق وآزمايش دور نماى خوشى دارد . از دور آب مىنمايد ، وقتى كه به نزديكىاش برسى سرابى بيش نيست . اين گنده پير چاپلوس خود را مانند نو عروس جلوه مىدهد . به آن صورت گلگونش مغرور مباش ونيش نوش آلوده اش را بچش وبردبار باش تا مانند فرج آن غلام هندو به حرج ومشقت نيافتى . ديدهء بصيرت باز كن ودامش را آشكارا ببين . اى آدم هشيار ، وقتى كه با اختيار خود را به دام گل رخان وسرابهاى آب نما انداختى ، ديگر در موقع ندامت چه ناله ها وزارىها است كه سر مىدهى اين نامها وعناوين اميرى ووزيرى چيزى جز درد ومرگ وجان كندن چيزى نيست . « بنده باش وبر زمين رو چون سمند » نه مانند جنازهاى كه مردم اجبارا تو را به دوش بكشند . آدم كفران ورز وحق پوش مردم را حمال خود مىخواهد ومانند مردگانى كه روى به گور مىروند بار دوش مردم مىباشند ، لذا اگر كسى در خواب ببيند كه جنازهء شخصى را روى دوش مىبرند ، تعبيرش آن است كه آن شخص داراى مقام ومنصبى خواهد گشت ، زيرا تابوت بارى است به دوش مردم ، آرى تا كنون چنين بوده است كه اين بزرگان بار خود را پشت مردم مىنهند . در آرزوى سوار شدن بر مركب گردنهاى مردم مباش ، تا دو پايت به نقرس سقوط مبتلى نگردد . تو كه بالاخره به مركبهايى كه سوار مىشوى با نظر تحقير خواهى نگريست [1] كه تو خود را به من شهر با شكوهى نمودى ودر باطن ده ناچيزى بودهاى ، از هم اكنون
[1] كلمهء ده دهى كه در ابيات مورد تفسير تكرار شده است ، دو دست را با انگشتان ده گانه باز كردن وبه روى طرف گرفتن را گويند كه به تركى « بوغما » مىگويند وما آن را با نظر به مقصود جلال الدين تحقير تفسير خواهيم كرد . .
173
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 173