responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 508


زبانى وتوجهء به ارتباط تمام جهان هستى واجزاء وروابط ورويدادهاى آن ، به خداوند ، معناى جامع ذكر در حقيقت عبارت است از حالات آگاهى به رابطهء انسان با خدا خواه به طور مستقيم وخواه به طور غير مستقيم . نسبت ذكر به اين معنى به انسان مانند نسبت آب به ماهى است كه بدون آن زندگى براى ماهى امكان پذير نيست .
< شعر > ( ( 1477 ) ) اصل خود جذب است ليك اى خواجه تاش كار كن موقوف آن جذبه مباش ( ( 1478 ) ) زان كه ترك كار چون نازى بود نازكى در خورد جانبازى بود ؟
( ( 1479 ) ) نى قبول انديش نى ردّ اى غلام امر را ونهى را مىبين مدام ( ( 1480 ) ) مرغ جذبه ناگهان پرّد ز عش چون كه ديدى صبح شمع آنگه بكش < / شعر > براى حصول نزديكى به خداوند وقرار گرفتن در حوزهء جاذبيت ، حتى تقرب وجذبه را هم هدف خود قرار ندهيد وبكوشيد وكارى با قبول ورد كوشش خود نداشته باشيد مفاد چهار بيت مورد تحليل عالىترين حالات روحى آدمى را باز گو مىكند ومىگويد : اگر چه اصل وهدف اعلاى اطاعت وكوشش وتقلاى انسان قرار گرفتن در حوزهء جاذبيت خداوندى است ، ولى خود توجه به اين كه من مىخواهم در آن حوزهء عظما قرار بگيرم ، نوعى از خود خواهى است كه صورت بسيار حق به جانبى به خود گرفته است . اين همان مطلب است كه ابن سينا هم گوشزد كرده ومىگويد :
« من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانى . . . والتبجح بزينه الذات وانكان بالحق تيه والاقبال بالكل على الحق خلاص » .
( كسى كه عرفان را براى خود عرفان بخواهد جاهل است ومباهات به آراسته

508

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 508
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست