responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 543


< شعر > ( ( 1556 ) ) نيستش بر خر نشاندن مجتهد نقش هيزم را كسى بر خر نهد ؟
( ( 1557 ) ) بر نشسته او نه پشت خر سزد پشت تابوتيش اولىتر سزد ( ( 1558 ) ) ظلم چبود وضع غير موضعش هين مكن در غير موضع ضايعش ( ( 1559 ) ) گفت صوفى پس روا دارى كه او سيلىام زد بىقصاص وبىتسو ؟
( ( 1560 ) ) كى روا باشد كه هر خرسى قلاش صوفيان را صفع اندازد بلاش ؟
گفت صوفى را چه باك از صفع ، خيز با چنين بيمار كمتر كن ستيز ( ( 1561 ) ) هين چه دارى صوفيا از بيش وكم گفت زين جهان من شش درم ( ( 1562 ) ) گفت قاضى سه درم تو خرج كن وان سه ديگر را بدو ده بىسخن ( ( 1563 ) ) زار ورنجور است ودرويش وضعيف سه درم مىبايدش ترّه ورغيف قاضى وصوفى به هم در قيل وقال ليك آن رنجور زار وسخت حال ( ( 1564 ) ) بر قفاى قاضى افتادش نظر از قفاى صوفى آن بُد خوبتر ( ( 1565 ) ) راست مىكرد از پى سيليش دست كه قصاص سيلىام ارزان شده ست ( ( 1548 ) ) گرد خشم وكينهء مرده مگرد هين مكن با نقش گرمابه نبرد ( ( 1549 ) ) شكر كن كه زنده‌اى بر تو نزد كان كه زنده رد كند حق كرد رد ( ( 1550 ) ) خشم احيا خشم حق وزخم اوست كه به حق زنده است آن پاكيزه پوست < / شعر > ضربه وآسيب مردگان زنده نما اهميتى ندارد ، آن چه كه قابل اهميت ومحاسبه است ضربه وآسيبى است كه زنده به زنده وارد مىسازد با نظر به مجموع معارف بشرى مربوط به مقتضيات همنوعى انسان واتحاد بسيار عالى آنان در روح انسانيت واشتراكشان در لذايذ وآلام از يك طرف وبا نظر به اتحاد انسانها در انتساب به مبدء اعلا واين كه همهء آنان نهالهاى پيوسته بيك ديگر در باغ جهان هستى كه با مشيت ونظارت الهى كاشته مىشوند وشكوفان

543

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 543
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست