نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 516
يكى از موضوعات بسيار با اهميت كه در جهان بينى وفلسفهء الهى مطرح وبارها در كتاب مثنوى مورد توجه جلال الدين قرار گرفته است ، موضوع جزء وكل است . جلال الدين اين دو موضوع را هم مانند ساير مفاهيم واصطلاحات علمى وفلسفى با زنجير وقيود روشهاى حرفهاى نمىبندد ، لذا بايستى مقصود او را با مضمونى كه در ابيات مربوطه آورده است ، تفسير وتوجيه نمود . براى شناخت ماهيت جزء وكل بهتر آن است كه مبحث اول را مطرح كنيم : - 1 - هيچ يك از دو موضوع جزء وكل ، در جزئيت وكليت مطلق نبوده وهر دو محكوم به نسبيتاند . < شعر > ور تو گويى جزو پيوستهء كل است خار مىخور خار مقرون گل است جزو يك رو نيست پيوسته به كل ور نه خود باطل بدى بعث رسل [1] بشنو اكنون اصل انكار از چه خاست زان كه كل را گونه گونه جزوهاست لطف سبزه جزو لطف گل بود بانگ قمرى جزو آن بلبل بود [2] < / شعر > با دقت در پنج بيت فوق به خوبى معلوم مىشود كه ديد جلال الدين در بارهء جزء وكل خيلى وسيعتر وعميقتر از ديد متفكران وفيلسوفان معاصر وما قبل خود بوده است . چند مطلب را كه در ابيات فوق ديده مىشود ، به طور اختصار متذكر مىگرديم : الف - هرگز گمان مبر كه وقتى واحدهايى در يك مجموعه متشكل گشتند ، آن واحدها از يك سنخ بوده وداراى خواص ونمودهاى متحد بوده باشند ، در يك شاخه گل برگ وخار واجزاء خود گل متشكل شده وكل معينى را تشكيل دادهاند ، در
[1] دفتر اول ص 57 ب 10 و 11 . . [2] دفتر اول ص 58 ب 59 و 60 وص 59 ب 1 . .
516
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 516