نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 534
< شعر > . . . چون كه كليات را رنج است ودرد جزو ايشان چون نباشد روى زرد < / شعر > 11 - اجزاء جهان هستى در تحول ودگرگونى است ، آيا زير بنا ومبادى عاليه هستى ( كل در اصطلاح جلال الدين ) هم در تحول وتغيير است ؟ جلال الدين اين سؤال را صريحا در دفتر ششم ودفتر اول پاسخ مثبت داده ومىگويد : < شعر > جنگ فعلى هست از جنگى نهان زين تخالف آن تخالف را بدان [1] < / شعر > وهم چنين در ابيات فوق بيت اول ودو بيت آخر صريحا مىگويد : تحولات ودگرگونىهاى رو بناى هستى ( به اصطلاح جلال الدين اجزاء ) مستند به تغيير در تحول زير بنا است كه جلال الدين در بارهء آن ، مفهوم كل وكليات را به كار مىبرد . ودر ابيات ديگر موضوعى را مطرح مىكند كه مستلزم همان مطلب است ، مىگويد : < شعر > جان كل با جان جزو آسيب كرد جان ازو درّى ستد در جيب كرد [2] < / شعر > با اين حال جلال الدين قلمروى را در پشت پردهء طبيعت سراغ مىدهد كه سكون به معناى احض يعنى حالتى ما فوق حركت وسكون در آنجا حكم فرما است . از آن جمله : - < شعر > ذرهاى كاو محو شد در آفتاب جنگ او بيرون شد از وصف وحساب چون ز ذره محو شد نفس ونفس جنگش اكنون جنگ خورشيد است وبس رفت از وى جنبش طبع وسكون از چه از انّا اليه راجعون [3] شمع چون در نار كلى شد فنا نى اثر بينى ز شمع ونى ضيا [4] < / شعر >
[1] دفتر ششم ، ص 352 ب 42 . . [2] دفتر دوم ، ص 97 ب 19 . . [3] دفتر ششم ، ص 352 ب 42 تا 44 . . [4] دفتر چهارم ، ص 290 ب 9 . .
534
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 534