نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 503
< شعر > ( ( 1469 ) ) لاجرم استاد استادان صمد كارگاهش نيستى ولا بود ( ( 1470 ) ) هر كجا اين نيستى افزونتر است كار حق وكارگاهش آن سر است ( ( 1471 ) ) نيستى چون هست بالائين طبق از همه بردند درويشان سبق ( ( 1472 ) ) خاصه درويشى كه شد بىجسم ومال كار فقر جسم دارد نى سؤال ( ( 1473 ) ) سايل آن باشد كه جسم او گداخت قانع آن باشد كه مال خويش باخت ( ( 1474 ) ) پس ز درد اكنون شكايت بر مدار كاوست سوى نيست اسبى راهوار ( ( 1475 ) ) اين قدر گفتيم باقى فكر كن فكر اگر جامد بود رو ذكر كن ( ( 1476 ) ) ذكر آرد فكر را در اهتزاز ذكر را خورشيد اين افسرده ساز ( ( 1477 ) ) اصل خود جذب است ليك اى خواجه تاش كار كن موقوف آن جذبه مباش ( ( 1478 ) ) زان كه ترك كار چون نازى بود نازكى در خورد جانبازى بود ؟ ( ( 1489 ) ) نى قبول انديش نى ردّ اى غلام امر را ونهى را مىبين مدام ( ( 1480 ) ) مرغ جذبه ناگهان پرّد ز عش چون كه ديدى صبح شمع آنگه بكش ( ( 1481 ) ) چشمها چون شد گذاره نور اوست مغزها مىبيند او در عين پوست ( ( 1482 ) ) بيند اندر ذره خورشيد بقا بيند اندر قطره كلّ بحر را < / شعر > آيه « أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ الله وإِنْ كُنْتُ لَمِنَ اَلسَّاخِرِينَ 39 : 56 » . ( 1 ) [ از آن چه كه به شما فرستاده شده است ، تبعيت كنيد ] ( تا در موقع باز شدن ديدگان كسى نگويد : اسف وحسرت به من باد كه با نزديكى به خداوند در دنيا منحرف شدم وتفريط كردم واز جملهء مسخره كنندگان دين الهى بودم ) . « اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ الله قِياماً وقُعُوداً وعَلى جُنُوبِهِمْ ويَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ
( 1 ) سوره الزمر ، آيهء 56 . .
503
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 503