responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 336


سحورى زدن شخصى بر در سراى خالى نيم شب واعتراض معترض وجواب دادن او را < شعر > ( ( 846 ) ) آن يكى مىزد سحورى بر درى درگهى بود ورواق مهترى ( ( 847 ) ) نيم شب مىزد سحورى را به جد گفت او را قائلى كاى مستمد ( ( 848 ) ) اولًا وقت سحر زن اين سحور نيم شب نبود گَه اين شرّ وشور ( ( 849 ) ) ديگر آن كه فهم كن اى بو الهوس كاندر اين خانه درون خود هست كس ( ( 850 ) ) كس در اين جا نيست جز ديو وپرى روزگار خود چه ياوه مىبرى ( ( 851 ) ) بهر گوشى مىزنى دف ، گوش كو هوش بايد تا بداند هوش كو ( ( 852 ) ) گفت گفتى بشنو از چاكر جواب تا نمانى در تحيّر واضطراب ( ( 853 ) ) گرچه هست اين دم برِ تو نيم شب نزد من نزديك شد صبح طرب ( ( 854 ) ) هر شكستى مزد من پيروز شد جمله شبها پيش چشمم روز شد ( ( 855 ) ) پيش تو خون است آب رود نيل پيش من آب است نى خون اى نبيل ( ( 856 ) ) در حق تو آهن است آن ور خام پيش داود نبى موم است ورام ( ( 857 ) ) پيش تو كُه بس گران است وجماد مطرب است او پيش داود استاد ( ( 858 ) ) پيش تو آن سنگ ريزه ساكت است پيش احمد بس فصيح وقانت است ( ( 859 ) ) پيش تو استون مسجد مرده‌اى است پيش احمد عاشق دل بسته‌اى است ( ( 860 ) ) جمله اجزاى جهان اين قصر وسرا نيست كس چون مىزنى اين طبل را ( ( 862 ) ) بهر حق اين خلق زرها مىدهند صد اساس خير ومسجد مىنهند ( ( 863 ) ) مال وتن در راه حج دور دست خوش همىبازند چون عشاق مست ( ( 864 ) ) هيچ مىگويند كان خانه تهيست ؟
اين سخن كى گويد آن كش آگهيست ( ( 865 ) ) پر همىبيند سراى دوست را آن كه از نور اله ستش ضيا ( ( 866 ) ) بس سراى پر ز جمع وانبهى پيش چشم عاقبت بينان تهى < / شعر >

336

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 336
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست