نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 559
تفسير ابيات قاضى به صوفى مىگويد : در مقابل قدرت وفعاليت قضاى الهى جز تسليم ورضا چارهاى نداريم . من در درونم از حكم ثبت شده در كتاب لوح محفوظ خوش دل وخرسندم ، اگر چه از تلخى حكم حق در ظاهر روى ترشى دارم . دل من آن باغ است كه ابر چشمم قطرات اشكش را به آن مىبارد وباغ دلم را شكوفان وخندان مىنمايد . تو هم بهر خنده خوش دل مباش ، زيرا - < شعر > سال قحط از آفتاب خيره خند باغها در مرگ وجان كندن رسند < / شعر > تو كه از امر الهى اين آيه را خواندهاى كه مىگويد : اندكى بخندند وفراوان خواهند گريست ، چرا مانند سر بريان شده كه لبهايش بركنار شده ودندانهايش آشكار است ، همواره مىخندى ؟ تو آن گاه مىتوانى خانهاى را روشن بسازى كه مانند شمع اشكها بريزى . تو كه در سراسر عمرت ذوق دروغين خنده ها را ديدهاى اندكى هم ذوق شيرينتر از قند گريه را ببين واز آن ترش رويى كه گريه براى تو به ارمغان خواهد آورد ، باكى نداشته باش ، زيرا - < شعر > آن ترش رويى مادر يا پدر حافظ فرزند شد از هر ضرر < / شعر > گريهاى را كه خوف عذاب الهى مىآورد ، چنان گريه ودوزخى از خنده وبهشت خوشتر مىباشد . اين مردم نمىدانند كه ذوقى را كه در جستجوى آنند ، در درون غمها است ، مانند گنجها كه در ويرانه ها است . حكمت الهى شادى را در اندوه مانند آب حيات در ظلمت پنهان داشته است ومردم بىخبر پى گم مىكنند وراه شادىها وروشنايىهاى ظاهرى را پيش مىگيرند ، سراسر عالم هستى از ده تا كاروان سرا وهمهء راه ها پر از نعلهاى واژگونهاى است كه زده شده است . دو چشم ديگر پيدا كن وچهار چشمى درنگر وبا احتياط قدم بردار . فريب انديشه هاى خود را هم مخور ، زيرا خداوند ما به مشورت دستور داده است ، با ياران صدق وصفا همدم باش وآنان را با اف گفتن منزجر منما .
559
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 559