responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 279


< شعر > ( ( 730 ) ) چون نمردى گشت جان كندن دراز مات شو در صبح اى شمع طراز ( ( 731 ) ) تا نگشتند اختران ما نهان دان كه پنهان است خورشيد جهان < / شعر > تقاطع وتزاحم ماده وحيات طبيعى مانع از آن است كه آدمى با حيات ناب زندگى كند اين يك حقيقت بسيار روشن است كه ادامهء متصل حيات طبيعى ما از دو طرف مىتواند هر لحظه قطع ووصل شود :
طرف يكم - مادهء خشن وناخود آگاه با قوانين جاريه اش .
طرف دوم - حيات عالى وابسته به حيات ماوراى طبيعت .
به توضيح اين كه - تحرك وتجدد استمرارى به طور مسلم در حيات حكم فرما است وما تا كنون در مجلدات تفسير ونقد وتحليل مثنوى بارها در باره اين تحرك وتجدد سخن گفته‌ايم . ودر مباحث آينده تحت عنوان حركت وتحول از نظر جلال الدين نيز مشروحاً مطرح خواهد گشت . بديهى است كه فرض تحرك استمرارى نفى واثباتهاى پى در پى را در بر دارد ، اگر چه به نظر اغلب انسانهاى معمولى حيات مانند طناب طولانى ومتصلى است كه مىگذرد وپايان مىپذيرد ، ولى با نظر به حقيقت حركت واين كه :
< شعر > هر نفس نو مىشود دنيا وما بىخبر از نو شدن اندر بقا عمر همچون جوى نو نو مىرسد مستمرى مىنمايد در جسد آن ز تيزى مستمر شكل آمده است چون شرر كش تيز جنبانى به دست شاخ آتش را بجنبانى بساز در نظر آتش نمايد بس دراز اين درازى مدت از تيزى صنع مىنمايد سرعت انگيزى صنع < / شعر > حيات آدمى هر لحظه با نفى واثبات مىگذرد . اگر نفى مفروض گرايش

279

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست