نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 383
جهان بيرونى هم مانند درون با تمام اعتنايى به احتياجات وحقيقت آدمى در جنگ وتفاعل وكون وفساد ودر جريان دايمى است . معادن در زير كوه ها بدون توجه به احتياجات آدمى مشغول تفاعلات مناسب به خويش است . هم چنين الكترونها وپروتونها وبه طور عموم الكتريسيته وامواج گوناگون در عالم طبيعت ظاهرا كارى با نيازهاى گوناگونى آدمى ندارند ، اين انسان است كه آن حقايق را بسود خواسته هاى خود مهار مىكند وجا بجا مىنمايد وتغييرات در آنها به وجود مىآورد . لذا در تفسير تاريخ فرهنگ وسرگذشت بشرى بايستى اين نكتهء مهم را در نظر بگيريم كه طبيعت حياتى وروانى انسانها كه خواسته هاى معينى داشته است ، اگر يگانه عنصر اساسى تاريخ نبوده است ، حد اقل يكى از دو عنصر اساسى آن مىباشد كه دومش كيفيت مخصوص جهان عينى بوده است . ممكن است مطالبى كه در شمارهء سوم از مباحث مربوط به حركت تكاملى جهان هستى ، گفته شده است ، در اين جا هم قابل بهره بردارى بوده باشد . تفسير ابيات بلال حبشى كه اسلام آورده بود ، بردهاى زير دست خواجه اش بود . خواجهء بلال تن او را با خارها مىزد وآزارش مىداد كه چرا دايماً به ياد محمد صلى الله عليه وآله مىافتى ؟ اى بندهء بد ، مگر منكر دين من هستى ؟ خواجه دست از بلال برنمىداشت ودر جلو آفتاب سوزان با خارهاى زخم كننده او را مىزد ، بلال بدون اعتنا به آزار خواجه خدا خدا مىگفت ، روزى ابو بكر از آن محل مىگذشت واحد گفتن بلال را شنيد وبوى آشنايى از احد استشمام مىكرد ، اشك در چشمانش پر شد ودلش رنجيد . سپس بلال را در خلوت يافت وبه او توصيه كرد كه خداوند داناى اسرار است ، تو اعتقادات را از منكرين مخفى بدار . بلال گفت : توصيهء تو را پذيرفتم وتوبه كردم . بامداد روز ديگر براى كارى از همان محل مىگذشت ، بار ديگر صداى « واحد »
383
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 383