نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 578
تفسير ابيات آن خياط استاد ، سخن خنده آورى گفت وترك مست از خنده سست شد وافتاد . وقتى كه از داستان آن خياط - سخت مىخنديد ، چشم تنگش بسته شد وخياط فرصتى يافت وپارهاى از اطلس را بريد وزير رانش گذاشت . كسى در آنجا دزدى خياط را جز ديدهء حق نمىديد . آرى تنها او بود كه دزدى خياط را ديد ، ولى خداوند ستار العيوب است ، اما اگر تبهكارى از حد بگذرد ، آشكارش كند ورسوايش سازد . ترك ساده لوح از لذت افسانه هاى خياط ، ادعايى را كه در آن مجمع كرده وگفته بود : « شرط مىبندم كه آن خياط دزد نتواند از قماش من بدزدد » فراموش كرد . اى برادر ، اطلس چيست ؟ ادعا كدام است ؟ رهن گذارى كجا است ؟ ترك از همهء آنها به جهت خنده چشم پوشيده وغافل گشته است . ترك از خياط التماس مىكرد كه براى خدا لاغ ديگرى بگو كه غذاى جان من است . آن حيله گر لاغ ديگرى گفت وترك از شدت قهقهه بر پشت افتاد . در همان حال كه ترك غافل طعم سخنان خنده آور را مىچشيد ، خياط پارهاى از اطلس را در بقچه گذاشت . بدينسان بار سوم ترك خطايى از خياط خواهش كرد : يك سخن فكاهى ديگرى براى خدا بگو . خياط لاغى خنده آورتر از دو بار گذشته را گفت وترك بىچاره را بكلى شكار كرد . بىنوا ترك پر ادعا - < شعر > چشم بسته عقل جسته مولهه مست ترك مدعى از قهقهه < / شعر > خياط از مستى ترك استفاده كرد ومىدانى بس فراخ به اجراى مقصودش يافت وبراى سومين بار قسمتى از اطلس را هم دزديد . وقتى كه ترك براى چهارمين بار التماس لاغ گويى از خياط كرد . دل خياط استاد بر او سوخت ومكر وبيدادگرىهايش را
578
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 578