responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 445


را كه مىگويد :
< شعر > چون ببندى شهوتش را از رغيف سر كند آن شهوت از عقل شريف < / شعر > اثبات نمايد . نهايت امر چيزى كه بايد به سخنان فرويد وجلال الدين اضافه كرد ، اين است كه تنها مهار كردن غرايز طبيعى براى تصعيد ورشد يافتن فعاليتهاى عالى روح كافى نيست ، زيرا تحديد وتسلط بر غرايز به طور مستقيم كارى كه مىكند ، عبارتست از متراكم ساختن نيروى حياتى نه رهبرى وتوجيه آن براى شكوفان ساختن روح ، اين تراكم اگر سازمان روانى آدمى را مختل نسازد ، تدريجا استهلاك مىشود واز بين مىرود .
تنها تعليم وتربيت صحيح است كه نيروهاى ذخيره شده از غرايز طبيعى را به استخدام تحريك تعقل وفعاليتهاى وجدانى وتيز كردن هوش وغير ذلك ، درمىآورد .
تفسير ابيات شخصى از يك امير اسبى طلبيد . امير گفت : برو آن اسب سفيد كه سياهى هم دارد بگير . آن شخص گفت : من آن اسب را نمىخواهم ، زيرا سخت عقب عقب مىرود ، امير گفت حالا كه واپس مىرود ، دمش را به طرف خانه ومقصدت قرار بده ، تا عقب عقب روانهء مقصدت شود .
دم اين چهار پاى نفس تو شهوت است ، به همين جهت است كه آن خود پرست هميشه واپس مىرود .
دم اين چارپاى چموش را كه ريشهء بنيادينش شهوت است ، به طرف آخرت برگردان . اگر تو شهوت نفس را از خواسته هايش ببندى ، تعقل تو قدرت پيدا مىكند ، چنانكه اگر شاخه‌اى را ببرى ، شاخه ديگر قوت پيدا مىكند وبهتر مىرويد .
پس از آن كه دم چارپاى چموش نفس را به طرف آخرت برگردانيدى واپس

445

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 445
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست