نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 567
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
تفسير ابيات صوفى به قاضى مىگويد : حالا كه تمام طلاها از يك معدن است ، چرا بعضى از آنها مضر وبعضى ديگر سودمند است ؟ حالا كه سازندهء همهء انسانها يك دست است ، - « اين چرا هشيار وآن مست آمده است ؟ » اگر اين جويبارها از يك دريا به جريان افتادهاند . بچه علت يكى از آنها زهر وديگرى نوشابهء خوش گوار است ؟ اگر همه روشنائىها از يك آفتاب جاودانى است ، صبح صادق وصبح كاذب از كجا به وجود آمدهاند ؟ اگر سرمه وسرمه كش بينندگان يك حقيقت است ، چرا يكى راست مىبيند وديگرى كج ؟ مگر سلطان دار الضرب بازار هستى خدا نيست ؟ پس چرا نقدها به سكهء خوب وبد تقسيم شدهاند ؟ تو مىگويى كه خدا فرموده است : همهء راه ها راه من است ، پس چرا اين يكى راهبر وآن ديگرى راهزن است ؟ ما كه اطمينان داريم كه « الولد سر ابيه » چگونه مىتوان پذيرفت كه خردمند واحمق از يك بطن بيرون آمده باشند آيا تا كنون وحدتى ديده شده است كه منشأ هزاران تكثر باشد وآرامشى منبع صدها هزار جنبش وبىقرارى ؟ قاضى در پاسخ صوفى مىگويد : صوفيا ، خيره مباش ومثالى را براى تو مىآورم ، گوش كن : آيا تا كنون از بىقرارى وهزاران هيجانات درونى عاشقان اطلاعى به دست
567
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 567