responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 332


تفسير ابيات هيچ مىدانيد كه چرا مورچه به پيدا كردن يك دانه گندم وكشيدن آن به آشيانهء محقرش با صد لرز وبيم در آن همه شادى ولذت فرو مىرود ؟ براى آن است كه خرمن وعظمت آن را نمىداند .
كسى كه خرمن در اختيار او است ، مىگويد : اى مورچهء ناتوان ، واى جاندار ناچيز كه نابينايى تو نيست را هست وهست را نيست مىنمايد ، تو از آن همه خرمنها كه ما داريم تنها اين دانهء بىاهميت را مىبينى وسراسر وجودت را در آن مستغرق مىسازى آخر اى انسان ذره نما وخورشيد حقيقت ، سر به بالا باش وكيوان را ببين واى مور لنگ ، جنبشى كن وبرو سليمان را ببين .
لحظاتى در حال خود بيانديش ، خواهى ديد كه تو آن جسم تسليم قوانين خشك طبيعت نيستى ، بلكه تشكيل دهنده وبه وجود آورندهء حقيقت واقعى تو ، آن ديدهء بينا است كه تو را با جان جهان آشنا خواهد ساخت .
اگر چشم باز كنى ولحظه‌اى آگه شوى وجان جهان را ببينى ، ديگر آن جسم تيره وتار وناتوان را دور خواهى انداخت .
صريحا به تو مىگويم : - آدمى همان ديدهء بينا است وبس ، بقيه مشتى گوشت وپوست است كه چند روزى به بركت آن بينايى تو را به خود جلب مىكند .
خير وصلاح انسانى تو در همان ديدن وآگاهى وهشيارى است .
تو خواهى گفت : يك آگاهى وديده ورى محدود وناچيز چه نتيجه‌اى را در بر دارد ؟ مىگويم : درد بىدرمان تو همين است وبس كه نمىتوانى اين حقيقت را دريابى كه يك كوزه آب اگر منفذى به دريا داشته باشد ، مىتواند بزرگترين كوه دنيا را تر كند ومستغرق خود سازد .
اين كوزهء متصل به دريا به رود جيحون با آن همه پهناورى برترى دارد . آن كلمهء قل ( بگو ) كه پيامبر به زبان مىآورد ، از درياى لطف الهى است ، اگر چه از

332

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 332
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست