نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 550
مىدارى وبه كسى ستم روا مدار چنانكه خود نمىخواهى ديگران به تو ستم روا بدارند ونيكويى كن چنانكه دوست مىدارى كه به تو نيكويى كنند . آن چه را كه از ديگران قبيح وزشت مىبينى ، همان را از خودت هم قبيح وزشت تلقى كن وآن چه را كه براى خود خوش ومورد رضايت قرار دادهاى ، بر ديگران هم خوش ومورد رضايت قرار بده ) . « من حفر بئرا لاخيه وقع فيه » . ( كسى كه چاهى به برادرش بكند ، خود در آن مىافتد ) . توضيح - روايت بودن اين جمله ثابت نشده است ، ولى مضمون آن موافق آيهاى در قرآن است : « اِسْتِكْباراً فِي اَلأَرْضِ ومَكْرَ اَلسَّيِّئِ ولا يَحِيقُ اَلْمَكْرُ اَلسَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِه 35 : 43 . . . » [1] ( نفرت آن تبهكاران از ايمان روى تكبر ونخوت در روى زمين بود ، حيله گرىهاى ناشايست احاطه نمىكند مگر به خود صاحبان آن حيله گرىها ) . تفسير ابيات بيمار مانند كسى كه مىخواهد رازى را در گوش بگويد ، به نزديكى قاضى آمد وسيلى را به پشت گردن قاضى نواخت وسپس رو به صوفى وقاضى كرده گفت : اى دو خصم من ، زود باشيد هر يك سه درهم مرا بدهيد ، تا بدون پرخاش واشكال وعيب ، آزادانه دنبال كار خود بروم . قاضى از سيلى بيمار سخت خشمناك گشت . صوفى فورا اعتراض خود را شروع كرد كه آقاى قاضى ، حكمى كه در بارهء من كرده بودى بدون شك دادگرانه بود وهيچ خطا وگم راهى نداشت اى شيخ دين ، آن چه را كه به خود نمىپسندى به ديگران هم مپسند . مگر نمىدانى كه چاهى را كه براى من مىكنى ، روز ديگر تو خود در آن چاه سرنگون خواهى گشت ؟ اگر اين خبر را خواندهاى چرا به آن عمل نمىكنى ؟ اين سيلى كه