نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 184
ومرتعش مىگردد . اين گونه فعاليتهاى قلبى در كشف واقعيات مخصوصاً مربوط به ارزشها ، بسيار فراوان بوده وقابل ترديد نيست ، ولى به قول پاسكال به اين شرط كه انديشه هاى رسمى ونظرى مانند راهزنان پاسبان نما به آن فعاليتها هجوم نياورند . تفسير ابيات مثل خاموش شدن بارقه ها مانند اين داستان است كه شبى دزدى از راه پنهانى مانند گرگ به خانهء بزرگى رفت ، وسرفهاى كرد ، صاحب خانه صداى سرفه را شنيد وسنگ وچخماق بهم زد كه شمعى را روشن كند ودر روشناييش سرفه كننده را پيدا كند . در همين موقع دزد آهسته آهسته آمد ودر نزد صاحب خانه در حالى كه او نمىديد نشست وهر وقت كه صاحب خانه مىخواست چوب نيم سوخته را روشن كند ، دزد با سر انگشت سوخته را خاموش مىكرد . صاحب خانهء بدبخت هم خيال مىكرد اين چراغ به خودى خود خاموش مىشود ونمىديد كه دزد است كه پهلويش نشسته وآن را خاموش مىكند . او با خويشتن چنين مىگفت : كه اين سوخته نمناك است كه مىميرد ، از بس هواى پيرامونش تاريك بود ، بدبخت دزد وشمع كش را در نزد خويش نمىديد . كافر سيه روز اين گونه خاموش شدن بارقه هاى دل را به جهت كورى كه دارد نمىفهمد از كجا است ، زيرا اگر بينايى دل داشت ؟ - < شعر > چون نمىداند دل داننده اى هست با گردنده گرداننده اى < / شعر > چرا نمىگويى كه شب وروز خود به خود وبدون خداوند آفرينندهء ثوابت وسيارات نمىتوانند پشت سر هم بيايند وبروند . تو هم اى اهانت كننده به خود وحقيقت ، در معقولات نظرى حرفهاى غوطه ور گشته وبىعقلى خود را نمىبينى . آخر ساختمان خانه با بنا معقولتر است يا بىبنا خط با نويسنده معقول است يا بىنويسنده شكل عالى روى انسانى كه خط زيبايى را مركب از جيم گوش وعين چشم وميم دهان تشكيل مىدهد ، بدون نويسنده چگونه امكان پذير است
184
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 184