نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 527
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
7 - يك استدلال ديگر براى اثبات ما فوق جزء وكل رياضى وطبيعى بودن انسان < شعر > از خود اى جزوى ز كلها مختلط فهم مىكن حالت هر منبسط [1] < / شعر > جلال الدين مىگويد : تو را مىبينم كه انس والفت با جزء وكلهاى رياضى وطبيعى نمىگذارد قدمى فراتر نهاده بفهمى كه چطور ممكن است حقيقت واحدى اجزاء متنوع ومتكثرى را در بر داشته باشد ، يا همهء آن اجزاء متنوع ومتكثر را به وجود بياورد وتحت سيطرهء او قرار بگيرد ، با اين حال به وحدت آن حقيقت خللى وارد نگردد ؟ ولى در اين موضوع به دقت بيانديش وبه تفكرات معمولى قناعت مكن ، آزمايشگاه بسيار نزديك سراغ دارم كه مىتوانى با ورود به آن آزمايشگاه كه درون تست ، اين حقيقت را دريابى كه من تو در عين بساطت هزاران اجزاء در بر مىگيرد ، يا آنها را به وجود مىآورد وتحت سلطهء خود قرار مىدهد وكمترين تكثر وتنوعى هم در آن من به وجود نمىآيد . اين مطلب همان است كه در گذشته متذكر شديم . ولى بدان جهت كه جلال الدين [ چنانكه در شماره هاى بعدى خواهيم ديد ] ، براى كليات وجود عينى قائل است ، ممكن است كه منظور او از كليات ، اعم از عناصر ومبادى مادى عالم هستى وماوراى طبيعى بوده باشد . البته ما اين تعميم را چنانكه خواهيم ديد ، از جلال الدين نمىپذيريم ، زيرا - خواه مقصود جلال الدين از كليات ، كلى بوده باشد ، يا كل ، هيچ يك از آن دو ، عينيت برون ذاتى ندارد ، لذا استدلال جلال الدين تنها در بارهء روح يا من صحيح ومعقول مىباشد كه در عين وحدت مىتواند حقايق متنوع ومتكثر را در بر بگيرد - < شعر > النفس فى وحدتها كل القوى وفعلها فى فعله قد انطوى < / شعر > حاج ملا هادى سبزوارى