نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 263
كردهايم كه اين حديث از نظر سند ومنطق وعقل صحيح به نظر نمىرسد . < شعر > ( ( 688 ) ) غيرت عقل است بر خوبى روح پر ز تمثيلات وتشبيهاى نصوح ( ( 689 ) ) با چنين پنهانيى كه روح راست عقل بر وى اين چنين رشكين چراست ؟ < / شعر > شدت پوشيدگى روح ، عقل نظرى را در راه توصيف آن به تمثيلات وتشبيهات وادار مىكند . يكى مىگويد : من زياد انديشيدهام ، روح جز « جوهر مجرد » چيز ديگرى نيست » ديگرى مىگويد : عقل من چنين حكم مىكند كه روح جسم لطيفى است در بدن وآن را اداره مىكند . سومى مىگويد : روح چيزى جز تشكيلات مخصوص اعصاب نيست . چهارمى مىگويد : همهء شما اشتباه مىكنيد ، روح حقيقتى است كه از عالم بالا آمده وبا اين تعقلها وانديشه هاى شما هم تفسير نخواهد گشت . پنجمى مىگويد : من زياد به انديشه وتعقل خود فشار آوردهام تا بدانم روح چيست ؟ ولى چيزى جز اين دستگيرم نشده است كه روح عبارتست از همان خود يا من كه از ماده سر برمىآورد وبه ماده برمىگردد ومحو مىشود . كاوشهاى انديشه وتعقل در اين نظريات به پايان نمىرسد ، لذا نوبت بررسى اوصاف وخواصش مىرسد . عقل مىپرسد آيا خود انديشه وتعقل مربوط به ذات روح است يا موجى از امواج آن است ، يا يكى از كار گردانان روح است ؟ آيا روح هم مانند حيات طالب ادامهء خويش است واين ادامه از چه نوع است ؟ آزادى كه در درون آدمى به وجود مىآيد ، چه نسبتى با روح دارد ؟ واقعا آزادى مربوط به روح است يا چيز ديگرى است ؟ عقل صدها مسئله از اين قبيل را پيش مىكشد ، باشد كه آن حقيقت بسيار
263
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 263