نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 212
( شما بهترين امتها هستيد كه براى مردم آشكار شديد ، امر به معروف مىكنيد ونهى از منكر ، وبه خدا ايمان مىآوريد ) . « ولا تَدْعُ مَعَ الله إِلهاً آخَرَ لا إِله إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَه لَه اَلْحُكْمُ وإِلَيْه تُرْجَعُونَ 28 : 88 . » [1] با وجود الله خداى ديگرى را مخوان ، خدايى جز او وجود ندارد ، همه چيز نابود شدنى است مگر وجه خداوندى ، حكم از آن او است وبه سوى او باز مىگرديد ) . « ومِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 51 : 49 . » [2] ( وما از هر چيز جفت آفريديم ، باشد كه متذكر شويد ) . « ورَهْبانِيَّةً اِبْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا اِبْتِغاءَ رِضْوانِ الله فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها 57 : 27 . » [3] ( ورهبانيتى كه آنان بدعت گذاشتند وما به آنان مقرر نداشته بوديم مگر جستجوى رضوان الله را ، آنان حق رهبانيت را ادا نكردند ) . توضيح - بنا بر اين ترجمه معلوم مىشود كه رهبانيتى براى خلوت با نفس در راه تزكيه آن جايز بوده است ، ولى آنان همه چيز را ترك كردند وسر به كوه ها وصومعه ها وبيابانها نهادند . تفسير ديگر اين است كه ما رهبانيت را براى آنان به هيچ وجه مقرر نكرده بوديم ، ولى آنان بدعت گذاشتند وبراى رضاى خدا همان بدعت را مورد عمل قرار دادند . روايت « لا رهبانية ولا سياحة فى الاسلام » [4]