responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 98


او نمىماند واندك مانعى در مسير او به حيات ايده آل عرض وجود نمىكند وهمان طور كه نشسته است ، ناگهان تمام مزايا وقدرتهاى دنيا يكايك ودسته جمعى به بالينش مىآيند ودست نوازش به سر وصورتش كشيده ومىگويند : برخيز كه همهء ما از آن تو ودر اختيار تو هستيم اصل فوق اين گمان را يكى از بيمارىهاى روانى محسوب نموده ومىگويد : اين يك ماليخوليايى است كه از بيمارى مغز سر چشمه مىگيرد .
نتيجهء دوم - مىگويد : اسم وعنوانى كه به طور جبر طبيعى يا قرار دادى اجتماعى به پيشانى انسانها نصب مىشود ، نبايد آن اسم وعنوان را توضيح دهندهء تمام موجوديتش تلقى كرد .
وقتى كه طبيعت يا مقررات اجتماعى يك انسان را وادار مىكند كه نام وعنوانش دانش طلب حرفه‌اى باشد ، بايد اين بر چسب را به پيشانىاش ازلى وابدى تلقى نكند ، بلكه بداند كه عوامل معين ومتغير است كه او را در اين نقطهء معين دانش طلب نموده است ، وبايد بهر شكل است روزى را در نظر بگيرد كه طعم دانش را بچشد وآجرى ديگر بر ساختمان دانش كه با دست بشرى ساخته مىشود بيافزايد . پس در حقيقت نام وعنوان نيست كه بتواند تمام شخصيت آدمى را تفسير ومحاصره نمايد .
نام وعنوان كشاورزى اگر بخواهد يك انسان را در كوشش كورانه براى پاشيدن دانه وبرداشتن محصول محاصره نمايد ، در حقيقت مانند اين است كه همهء انسانهاى روى زمين را در زندان نام وعنوان محبوس نمايند ، مگر چنين نيست كه يك انسان مزايا ونيروهاى تمام انسانها را به طور بالقوه در خود دارد ؟ [1]



[1] به اضافه دلايل متنوعى كه در مجلدات پيشين تفسير ونقد وتحليل مثنوى به نوعى از وحدت در نفوس انسانى آورده‌ايم ، دليل ديگرى را افلوطين به وحدت نفوس انسانى مىآورد كه بعضىها قابل توجه مىدانند ، او مىگويد : « ما براى اثبات وحدت نفوس استدلال ديگرى مىكنيم ومىگوييم : ما به طور بديهى مىبينيم كه افراد انسانى از يكديگر متأثر مىشوند ، شادىها واندوه ها از راه ارتباطات انسانى در نفوس سرايت مىكند ، ما همگى تسليم جاذبيت صداقت وسرايت اندوه ها هستيم كه كشف از وحدت نفوس مىكند واگر كسى بگويد كه ما خلاف آن را مىبينيم ، پاسخش اين است كه عدم تأثر دليل بر عدم وحدت نيست ، زيرا با اين كه نفس يك انسان واحد است ، با اين حال احساس درد در يك عضو ملازم احساس . از عضو ديگر نيست ، چنانكه در بعضى از حيوانات دريايى ديده مىشود كه تأثر جزئى از بدن آن حيوانات ملازم تأثر همه اعضايش نيست . التساعية الرابعة لافلوطين فى النفس ، ص 336 و 337 ترجمه وتحقيق دكتر فؤاد زكريا ودكتر محمود سليم سالم . .

98

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 98
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست