responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 390


< شعر > ( ( 957 ) ) جرم او اين است كاو باز است وبس غير خوبى جرم يوسف چيست پس ( ( 958 ) ) جغد را ويرانه باشد زاد وبود هستشان بر باز از آن خشم جهود كه چرا مىياد آرى تو از آن لاله زار وجويبار وگلستان ( ( 959 ) ) كه چرا يادت بود از آن ديار يا ز فقر وساعد آن شهريار ( ( 960 ) ) در ده جغدان فضولى مىكنى فتنه وتشويش در مىافكنى < / شعر > اى رهبران روح پرور ، شما گنه كاريد وگناه شما اين است كه از رشد وتكامل روانى آدميان دم مىزنيد ومردم را بياد اصل وباز گشتشان به حوزهء جاذبيت كمال مىاندازيد . فضولى نكنيد وفتنه وتشويش در مجمع آراستهء ما عشاق خود طبيعى برپا نكنيد ما به هيچ وجه سقراط نمىخواهيم ، ابوذرها هم به درد ما نمىخورند ، على بن ابى طالب را كه دست از پروراندن خود طبيعى خويش برداشته وبه پيش برد منهاى ايده آل انسانها پرداخته وقطرات خونش را در راه آنها به زمين فرو ريخته است ، نمىشناسيم ما كه مىخوريم ومىآشاميم ومىپوشيم وخواسته هاى طبيعى خود را اشباع مىكنيم ، ما كه مىانديشيم وتنازع در بقا را از آن نتيجه مىگيريم وآباديهاى خود را روى ويرانه هاى ديگران بنا مىكنيم ، ما كه با تمام زبردستى خود را هدف وديگران را وسيله قرار مىدهيم . . . اين همه شخصيتهاى بزرگ تاريخ وكتابهاى سازندهء انسان وبه عبارت ديگر هر چه مربوط به دو كلمهء انسان وانسانيت است ، چرا به درياها ريخته نمىشوند

390

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 390
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست