نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 554
< شعر > ( ( 1594 ) ) رختها را سوى خاموشى كشان چون نشان جويى مكن خود را نشان ( ( 1596 ) ) چشم بر استارگان نه ره بجوى نطق تشويش نظر باشد مگوى ( ( 1597 ) ) گر دو حرف صدق گويى اى فلان گفت تيره در عقب گردد روان . . . ( ( 1600 ) ) نيست در ضبطت چو بگشادى دهان از پى صافى شود تيره روان < / شعر > سخن وانديشه سخن با نظر به مفاد وگويندهء آن انواع گوناگونى دارد ، از آن جمله . 1 - سخن گاهى بنفسه مطلوب بالذات است كه هيچ ارتباطى به مفاد ومفيديت ووضع ذهنى وروانى گوينده ندارد . به اين معنى كه منظور از سخن تنها همين است كه به وجود بيايد ويكى از رويدادهايى باشد كه به تنهايى يا به عنوان جزئى از يك كل مجموعى نمودار گردد . مانند اين كه زبان كسى را مورد آزمايش قرار دادهاند تا روشن شود كه آيا مىتواند فلان جمله را ادا كند يا نه ، ومانند اين كه در يك مجموعهاى كه امواج مختلفى يك كل مجموعى را بايد تشكيل بدهند ، از آن جمله موج سخن است كه بايد در تشكل آن مجموع قرار بگيرد . اين گونه بهره بردارى از سخن جنبهء هدف مستقل دارد ، مانند نگريستن به موجوديت خود آيينه ، نه بدان جهت كه وسيلهاى براى نشان دادن صورت است . اگر از اين جنبه بگذريم وسخن را به عنوان وسيله مورد مطالعه قرار بدهيم ، با قطع نظر از نمودهاى فيزيولوژيكى سخن در حنجره وفضاى دهان ودخالت زبان
554
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 554