نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 239
< شعر > ( ( 640 ) ) نفى بهر ثبت باشد در سخن نفى بگذار وز ثبت آغاز كن ( ( 641 ) ) نيست اين ونيست آن هين وا گذار آنكه آن هست است آن را پيش آر ( ( 642 ) ) نفى بگذار وهمان هستى پرست اين بياموز اى پدر زان ترك مست < / شعر > نيستها را كنار بگذار ودر هستىها بيانديش اين توصيهء جلال الدين مطالب فوق العاده مهمى را در بر دارد : از آن جمله مىگويد : نفى وانكار به طور حتم اثباتى را در بر دارد . اين جمله را به دو شكل مىتوان تصوير كرد : الف - با قطع نظر از افسانه خوانىهاى نهيليستى ، مسلما واقعيتى وجود دارد ، در پهنه اين واقعيت ، هرگز نقطهاى مورد نفى قرار نمىگيرد ، مگر اين كه نقطهاى از واقعيت مثبت جاى آن را مىگيرد ، زيرا خلا محض در عالم هستى به تناقض صريح مىانجامد . با مثال روشنتر اگر كتاب معينى را از ميان قفسهء پر از كتاب منفى فرض كرديد ، بدان جهت كه فرض اين است كه قفسهء مزبور پر از كتاب است ، بدون ترديد كتاب ديگرى جاى آن كتاب منفى وجود دارد . وقتى كه گفتيد : قلم روى ميز نيست ، اعتراف به وجود چيز ديگرى حد اقل اعتراف به وجود فضايى به جاى آن قلم نمودهايد . مخصوصاً اگر موضوع منفى يكى از طرفين ضدين بىثالث ويا يكى از طرفين نقيضين بوده باشد . اين تلازم ميان نفى واثبات از نظر عينى خارجى است واما از نظر ذهنى كاملًا روشن است كه اگر ذهن آدمى داراى معلوماتى نباشد كه واقعيتهاى عينى را نشان مىدهد ، هرگز نمىتواند قضيهء منفى ( سالبه ) را بسازد .
239
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 239