نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 381
گرفته مىشود ، جدا كرده وبگوييم : آگاهى نخستين معلول فلان سهم از مواد وعناصر است وخود آگاهى درجهء اول توليد شدهء فلان سهم وخود آگاهى درجهء دوم . . . فلان سهام از ماده وعناصر است . وانگهى - < شعر > زين دو هزاران من وما اى عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم < / شعر > ديوان شمس تبريزى اين منهاى متعدد ومتنوع يا قيافه هاى متعدد ومتنوع با وحدت يا محدوديت موادى كه كالبد مادى آدمى را تشكيل مىدهد وادامهء آن را به عهده مىگيرد ، چگونه تفسير خواهد گشت ؟ 11 - هرگز حركت وتحول حقيقت وواقعيتهاى ايده آل را خود به خود در طبق گذاشته وبه انسانها تقديم نخواهد كرد . < شعر > در روانى روى آب جوى فكر نيست بىخاشاك خوب وزشت ذكر او روان است وتو گويى واقف است او دوان است وتو گويى عاكف است گر نبودى سير آب از خاكها چيست بر وى نو به نو خاشاكها هست خاشاك تو صورتهاى فكر نو به نو در مىرسد اشكال بكر روى آب جوى فكر اندر روش نيست بىخاشاك محبوب ووحش [1] اين جهان جنگ است چون كل بنگرى ذره ذره همچو دين با كافرى آن يكى ذره همىپرّد به چپ واندگر سوى يمين اندر طلب ذرهاى بالا وآن ديگر نگون جنگ فعليشان ببين اندر ركون جنگ فعلى هست از جنگ نهان زين تخالف آن تخالف را بدان < / شعر >