responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 513


باز گشتن به حكايت صوفى بر لب جو وقاضى < شعر > ( ( 1483 ) ) گفت صوفى در قصاص يك قفا سر نشايد باد دادن از عمى ( ( 1484 ) ) خرقهء تسليم اندر گردنم بر من آسان كرد سيلى خوردنم ( ( 1485 ) ) ديد صوفى خصم خود را سخت زار گفت اگر مشتش زنم من خصموار ( ( 1486 ) ) او به يك مشتم بريزد چون رصاص شاه فرمايد مرا زجر وقصاص ( ( 1487 ) ) خيمه ويران است وبشكسته وتد او بهانه مىكند تا درفتد ( ( 1488 ) ) بهر اين مرده دريغ آيد دريغ كه قصاصم افتد اندر زير تيغ ( ( 1489 ) ) چون نمىتانست كف بر خصم زد عزمش آن در كش سوى قاضى برد ( ( 1490 ) ) كه ترازوى حق است وكيل او زان سوى حق است دايم ميل او مخلص است از مكر ديو وحيله اش مأمن است از قيد ديو قبله اش ( ( 1491 ) ) هست او مقراض احقاد وجدال قاطع جنگ دو خصم وقيل وقال ( ( 1492 ) ) ديو در شيشه كند افسون او فتنه ها ساكن كند قانون او ( ( 1493 ) ) چون ترازو ديد خصم پر طمع سركشى بگذارد وگردد تبع ( ( 1494 ) ) ور ترازو نيست گر افزون دهيش از قِسم راضى نگردد ابلهيش ( ( 1495 ) ) هست قاضى رحمت ودفع ستيز قطره‌اى از بحر عدل رستخيز ( ( 1496 ) ) قطره گرچه خرد وكوته پا بود لطف آب بحر از او پيدا بود ( ( 1497 ) ) از غبار ار پاك دارى كله را تو ز يك قطره ببينى دجله را ( ( 1498 ) ) جزوها بر حال كلها شاهد است چون شفق غماز خورشيد آمده است ( ( 1499 ) ) آن قسم بر جسم احمد راند حق آنچه فرموده است كلا والشفق ( ( 1500 ) ) مور بر دانه چرا لرزان بدى گر از آن يك دانه خرمن دان بدى ( ( 1501 ) ) بر سر حرف آ كه صوفى بىدل است در مكافات جفا مستعجل است < / شعر >

513

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 513
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست