نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 106
در اصطلاح عرفان عبارت از فراتر رفتن روح از صور واشكال جهان هستى وانعكاسات وتاثرات مغزى وروانى طبيعى مىباشد . بروز واقعيات واكتشاف مجهولات جهان هستى اغلب در اين حالت روانى صورت مىگيرد ، زيرا هيچ مغز متفكرى مادامى كه زنجير اصول ومعلومات تثبيت شده را پاره نكند وانديشمند نابغه به آزادى مرموز نرسد ، به حل هيچ مجهولى دست نمىيابد ، اگر چه مدت احساس آن آزادى وگسيخته شدن از آگاهى معمولى بسيار اندك وزود گذر مىباشد . < شعر > ( ( 171 ) ) بهر اين خاتم شده است او كه به جود مثل او نى بود ونى خواهند بود ( ( 172 ) ) چون كه در صنعت برد استاد دست نى تو گويى ختم صنعت بر تو است ؟ ( ( 173 ) ) در گشاد ختمها تو خاتمى در جهان روح بخشان حاتمى < / شعر > بحثى در خاتميت محمد بن عبد الله صلى الله عليه وآله پيش از ورود به مبحث خاتميت پيامبر اسلام عبارات معتبرترين لغت دانان عرب را در كلمهء خاتم نقل مىكنيم : « الخاتم والخاتم والخاتام آخر القوم وما يوضع على الطينه وعاقبه كل شىء » ( 1 ) ( سه كلمهء مزبور به معناى آخر قوم است وبه چيزى گفته مىشود كه روى گلى كه براى بستن چيزى مىچسبانند گذاشته مىشود وآخر هر چيز را مىگويند . )
( 1 ) اقرب الموارد ، ج 1 ص 257 سعيد الخورى الشرتونى - والمنجد ص 168 لويس معلوف . .
106
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 106