نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 192
( شيطان گفت : به جهت آن كه تو مرا گم راه كردى در كمين فرزندان آدم كه در صراط مستقيم مىروند خواهم نشست [ آنان را از روش در صراط مستقيم باز خواهم داشت ] ) . « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه ومَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه 99 : 7 - 8 . » [1] ( پس هر كس بوزن ذرهاى خير انجام بدهد ، آن را خواهد ديد وهر كس بوزن ذرهاى شر انجام بدهد ، آن را خواهد ديد ) . « لا يَعْزُبُ عَنْه مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي اَلسَّماواتِ ولا فِي اَلأَرْضِ 34 : 3 » [2] ( به مقدار وزن ذرهاى در آسمانها وزمين از خدا دور نيست [ از علم او غايب ومخفى نيست ] ) . < شعر > ( ( 408 ) ) در تردد ماندهايم اندر دو كار اين تردد كى بود بىاختيار ؟ ( ( 409 ) ) اين كنم يا آن كنم كس گويد او كه دو دست وپايش بسته است اى عمو < / شعر > آيا تردد در سر چند راهىها دليل اختيار است ؟ اگر راه كار از طرف عوامل ضرورى كه انسان را دست بسته به زنجير معلول خود مىكشند ، منحصر ومتعين باشد ، جاى ترديد نيست كه رفتن راه مفروض از روى اجبار خواهد بود . اما در صورتى كه عوامل ضرورى چه از درون وچه از برون راه معين را براى هدفى كه منظور است منحصر ومتعين ننموده باشد ، بلكه دو يا بيش از دو راه براى رسيدن به هدف پيش پاى آدمى گسترده شود وهيچ يك ترجيح چشمگير بر ديگرى