و بد منصب بوده بطوريكه بر اثر ظلم فراوان وى ، مردم روم ( آسياى صغير ) در همان چند ماهه حكومت او بجان آمدند [1] تا به جائى كه سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدين او را نفرين كرده [2] و او همانطور كه صاحب تاريخ گزيده در طى تاريخ ارغون خان نوشته ، بر اثر معارضه با سعد الدوله يهودى وزير كشته شده است . مستوفى بسه برادر خود نيز اشاره مىكند : اول زين الدين محمد بن تاج الدين ابو بكر كه « مدتى متصدى اشغال خطير » و در آخر عمر « نائب ديوان وزارت » بوده و « خواجه رشيد الدين به دو اعتقادى نيكو داشته است » [3] دوم امين الدين نصر الله كه ممدوح شاعرى بنام فاخته كاشى بوده و آن شاعر كتابى بنام نصايح الاولاد در مدح وى پرداخته بود [4] . مستوفى از و بعنوان « برادرم مرحوم امين الدين نصر الله » ياد مىكند و اين مىرساند كه وى قبل از سال 730 يعنى سال تأليف تاريخ گزيده در گذشته است . سوم فخر الدين فتح الله [5] كه مستوفى دربارهء او نوشته است : « برادرم طال عمره غزليات نيكو دارد » و غزلى از و در جواب او حدى نقل كرده است . [6] اما راجع به شخص حمد الله مستوفى ، تنها مىدانيم كه از ابتداى جوانى بر سيرهء آباء و اجدادى « بشيوهء عمل پيشگى » يعنى خدمات دولتى اشتغال ورزيده [7] و چند بار جامع الحساب ممالك نوشته [8] و سفرهاى متعدد به تبريز و بغداد و شيراز و اصفهان نموده [9] و مدتى نيز در بغداد سمت « تقدير اموال [10] » داشته و مهمترين مشاغل وى حكومت « تومان قزوين و ابهر و زنجان و طارمين » بوده است و اين حكومت وى در سال 711 صورت گرفته [11] يعنى همان سالى كه سعد الدين آوجى وزير بقتل رسيده و
[1] - تاريخ آل سلجوق در آناطولى ص 72 [2] - ايضا ص 76 [3] - كتاب حاضر ص 812 [4] - ايضا ص 744 [5] - مرحوم عباس اقبال اسم او را فخر الدين احمد نوشته ص 522 [6] - متن كتاب حاضر 745 - 744 [7] - نزهة القلوب چاپ تهران ص 23 مقدمه [8] - ايضا ص 27 . [9] - ايضا ص 23 [10] - ايضا ص 30 [11] - متن كتاب تاريخ گزيده و ص 523 تاريخ مغول مرحوم اقبال .