< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > يكى از نتايج طبيعى وجود مردم غافل و نادان ، زندگى معتدل خردمندان است < / فهرس الموضوعات > < شعر > ( ( 3751 ) ) پس همين حيران وواله باش وبس تا درآيد نصر حق از پيش وپس ( ( 3752 ) ) چون كه حيران گشتى وگيج وفنا با زبان حال گفتى اهدنا ( ( 3753 ) ) زفت زفت است وچو لرزان مىشوى مىشود آن زفت نرم ومستوى ( ( 3754 ) ) زان كه شكل زفت بهر منكر است چون كه عاجز آمدى لطف وبر است < / شعر > آيه « اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِيمَ 1 : 6 » ( 1 ) ( ما را براه راست هدايت فرما . ) < شعر > ( ( 3740 ) ) غافلان را كوه هاى برف دان تا نسوزد پرده هاى عاقلان ( ( 3741 ) ) گر نبودى عكس جهل برف باف سوختى از نار شوق آن كوه قاف < / شعر > يكى از نتايج طبيعى وجود مردم غافل ونادان ، زندگى معتدل خردمندان است شبيه به معناى دو بيت مورد تحليل مضمونى است كه جلال الدين در دفتر اول گفته است :
< شعر > گر بر آن آتش بماندى آدمى بس خرابى اوفتادى وكمى اين جهان ويران شدى اندر زمان حرصها بيرون شدى از مردمان استن اين عالم اى جان غفلت است هوشيارى اين جهان را آفت است هوشيارى زان جهان است وچو آن غالب آيد پست گردد اين جهان < / شعر > اين مطلب كه هوشيارى مطلق با اين ساختمان مادى كه انسان دارد وبا اين جهان طبيعت كه انسان در تماس دايمى با آنست ، سازگار نيست ، مطلب كاملًا منطقى وبراى هر كس كه حد اقل چند لحظهء از نمونهء آن هوشيارى مطلق بهره مند شده

( 1 ) سوره الفاتحه ، آيهء 7 . . .

81