نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 620
حلم خداوندى بزرگترين لطف او را به بندگانش ارمغان آورده است كه بتوانند گناهان خود را جبران نمايند . توبه واستغفار كنند ، نه اين كه وسيلهء جرم وجنايت قرار بدهند . آيا بشر مىتواند توبه وشفاعت را دستاويز معصيت قرار داده وبه خدا احتجاج نموده وخود را قانع بسازد كه امكان توبه وشفاعت است كه مرا وادار به ارتكاب گناه مىكنند ؟ چنانكه ارتكاب جرم با تكيه به توبه وشفاعت قبيحتر از دست آلودن به گناهان به طور طبيعى است ، همچنان ارتكاب زشتىها با تكيه به حلم خداوندى وقيحتر است از گناه كردن وآن را به هوى وهوس خود نسبت دادن . از اينجا روشن مىشود كه بيت زير : < شعر > ( ( 2101 ) ) خون بهاى جرم نفس قاتله هست بر حلمش ديت بر عاقله < / شعر > نيز نمىتواند صحيح باشد ، زيرا ديهء قتل نفسى كه به گردن عاقله ( برادر وبرادر زاده وعمو وپسر عمو وپدر بنا به قول بعضى از فقها ) است ، قتل نفس خطايى وغير عمدى است وجلال الدين با اين كه شديدترين حملات را در كتاب مثنوى به قياس صورت داده است ، در اين مورد ، حتى به قياس مع الفارق هم دچار شده است . رحمت وكرم ولطف وحلم الهى كه از اوصاف ربوبى او است ، براى سازندگى وپرورش انسانهايى است كه در گذرگاه زندگى خطايى مرتكب مىشوند بدون اين كه اوصاف مزبوره را مقدمه وعامل جرم وجنايت قرار بدهند . تفسير ابيات زيرا اين خيانت بر بدن وناموس او بوده زخمهايى كه وارد كردهايد بر رگهاى نيكو پى او فرو رفته است . اگر چه من واياز نفس واحده هستيم ، اما در ظاهر سود وزيان هر يك از ما مخصوص خويش است . تهمتى كه بر بنده زده شود ننگى براى شاه نيست وجز افزايش حلم وبردبارى
620
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 620