نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 618
< فهرس الموضوعات > حواله كردن پادشاه توبهء نمامان و حجره گشايان و سزا دادن ايشان را با يار كه يعنى اين خيانت بر عرض او رفته است < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > حواله كردن پادشاه توبهء نمامان وحجره گشايان وسزا دادن ايشان را با يار كه يعنى اين خيانت بر عرض او رفته است < شعر > ( ( 2094 ) ) اين خيانت بر تن وعرض وى است زخم بر رگهاى آن نيكويى است ( ( 2095 ) ) گرچه نفس واحديم از روى جان ظاهراً دوريم ازين سود وزيان ( ( 2096 ) ) تهمتى بر بنده شه را عار نيست جز مريد حلم واستظهار نيست ( ( 2097 ) ) متهم را شاه چون قارون كند بىگنه را تو نظر كن چون كند ( ( 2098 ) ) شاه را غافل مدان از كار كس مانع اظهار آن حلم است وبس ( ( 2099 ) ) من هنا يشفع به پيش علم او لاابالىوار الا حلم او ( ( 2100 ) ) آن گنه اول ز حلمش مىجهد ور نه آن هيبت مجالش كى دهد ( ( 2101 ) ) خون بهاى جرم نفس قاتله هست بر حلمش ديت بر عاقله ( ( 2102 ) ) مست وبىخود نفس ما زان حلم بود ديو در مستى كلاه از ما ربود ( ( 2103 ) ) ساقى حلم ار نبودى باده ريز ديو با آدم كجا كردى ستيز ( ( 2104 ) ) گاه علم آدم ملايك را كه بود اوستاد علم ونقاد نقود ( ( 2105 ) ) چون كه در جنت شراب حلم خورد شد ز يك بازىّ شيطان روى زرد ( ( 2106 ) ) آن بلا درهاى تعليم ودود زيرك ودانا وچستش كرده بود ( ( 2107 ) ) باز آن افيون حلم سخت او دزد را آورد سوى رخت او ( ( 2108 ) ) عقل آمد سوى حلمش مستجير ساقىام تو بودهاى دستم بگير < / شعر > آيه « مَنْ ذَا اَلَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَه إِلَّا بِإِذْنِه 2 : 255 . . . » ( 1 ) ( كيست كه در نزد او بدون اذن او شفاعت كند . )
( 1 ) سوره البقره ، آيهء 255 . .
618
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 618