نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 600
گرگ وخرس وشير نيز مىداند عشق چيست ، كسى كه تهى از عشق است پستتر است از سگ ، زيرا اگر رگى از عشق در سگ نبود كى دنبال اصحاب كهف را مىگرفت ودمساز ايشان مىگشت . گر چه سگان ديگرى مانند سگ كهف در اين دنيا مشهور نگشتهاند ولى وجود آنان را نمىتوان منكر شد شك وترديد تو در اين باره چه سودى دارد ، زيرا كه بوى دل از جنس خود كه انسان است در نيافتهء ، چه اميدى در سر مىپرورانى كه بوى دل گرگ وميش را دريابى . اگر عشق نبود هستى به وجود نمىآمد ونان به وجود تو تبديل نمىگشت . اگر عشق واشتهايى در وجود تو به نان ، راهى به جان تو نداشت . عشق است كه نان جامد را به جان مبدل مىكند وجان را كه رو به فنا مىرود به ابديت مىپيوندد . مجنون در پاسخ رگ زن مىگويد من از نيش نمىترسم صبر وشكيبايى من بيش از كوههاى سنگين است ومن خود به زخم عاشقم ، وبدون زخم آسايشى براى بدنم احساس نمىكنم . اما وجود من از ليلى پر شده واين صدف كالبدم از صفات آن در گران بها مالامال است . مىدانى چرا نمىگذارم نيش بر رگم بزنى ؟ زيرا < شعر > ( ( 2018 ) ) ترسم اى فصّاد اگر فصدم كنى نيش را ناگاه بر ليلى زنى ( ( 2019 ) ) داند آن عقلى كه او دل روشنى است در ميان ليلى ومن فرق نيست من كىام ليلىّ وليلى كيست من ما يكى روحيم اندر دو بدن < / شعر >
600
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 600