responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 584


< شعر > ( ( 1946 ) ) در مقام سنگى وآنگه انا وقت مسكين گشتن توست وفنا ( ( 1947 ) ) كبر زان جويد هميشه جاه ومال كه ز سرگين است گلخن را كمال ( ( 1948 ) ) كاين دو دايه پوست را افزون كنند شحم ولحم وكبر وشهوت آكنند ( ( 1949 ) ) ديده را بر لُب ولب نفراشتند پوست را زان روى لب پنداشتند ( ( 1950 ) ) پيشوا ابليس بود اين راه را كو شكار آمد شبيكهء جاه را ( ( 1951 ) ) مال چون مار است وآن جاه اژدها سايهء مردان زمرّد اين دو را ( ( 1953 ) ) چون بر اين ره خار بنهاد آن رئيس هر كه خست او گفت لعنت بر بليس ( ( 1954 ) ) يعنى اين غم بر من از عذر وى است عذر را آن مقتدى سابق پى است ( ( 1955 ) ) بعد از آن خود قرن بر قرن آمدند جملگان بر سنت او پا زدند ( ( 1956 ) ) هر كه بنهد سنت بد اى فتى تا در افتد بعد او خلق از عمى ( ( 1957 ) ) جمع گردد بر وى آن جمله بزه كاو سرى بودست وايشان دم غزه ( ( 1958 ) ) ليك آدم چارق وآن پوستين پيش مىآرد كه هستم من ز طين ( ( 1959 ) ) چون اياز آن چارقش مورود بود لاجرم او عاقبت محمود بود ( ( 1960 ) ) هست مطلق كار ساز نيستى است كارگاه هست كن جز نيست چيست ( ( 1961 ) ) بر نوشته هيچ بنويسد كسى يا نهالى كارد اندر مغرسى ؟
( ( 1963 ) ) تو برادر موضع ناكشته باش كاغذ اسپيد نابنوشته باش ( ( 1964 ) ) تا مشرف گردى از نون والقلم تا بكارد در تو تخم آن ذو الكرم ( ( 1965 ) ) خود از اين پالوده ناليسيده گير مطبخى كه ديده‌اى ناديده گير ( ( 1966 ) ) زآن كه زين پالوده مستىها بود پوستين وچارق از يادت رود ( ( 1967 ) ) چون درآيد وقت نزع آهى كنى ذكر دلق وچارق آن گاهى كنى ( ( 1968 ) ) تا نگردى غرق وموج زشتيى كه نباشد از پناهى پشتيى ( ( 1969 ) ) ياد نارى از سفينهء راستين ننگرى در چارق ودر پوستين < / شعر >

584

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 584
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست