responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 581


اين دركهاى موقت چه سودى به حال كسى خواهد داشت كه پيالهء باده هاى برونى وساغر باده هاى درونى در هر لحظه به لبانش چسبيده ، حتى اندك فرصتى براى تعقيب وتوجه به درك ضرورتها در او باقى نگذاشته است ؟ در قاموس بشرى هيچ نوع بريدن از روابط با غير خود نداريم كه به پايهء زشتى وضد منطقى بودن بريدن جزئى از هستى آدمى از مجموع هستى بوده باشد .
بىنوا اين انسان نابينا كه به تمام صراحت وروشنى دريافته است كه < شعر > اگر يك ذرّه را برگيرى از جاى خلل يابد همه عالم سراپاى < / شعر > با اين حال هستى خود را كه جزء ونمايندهء كل هستى وموجود برتر وهستى بخش است از كل هستى وهستى بخش مىبرد ؟ آيا او با اين هستى وپندار احمقانه اش صريحترين تناقض را مرتكب نمىگردد ؟ اگر اين انسان جزئى از هستى ونمايندهء آن است وقوام هستىاش با كل هستى وخداى هستى بخش است ، استقلالى براى خود معتقد شود ، منكر هستى خود نگشته است ؟ اين است آن هستى پندارى مست كننده كه - عقل از سر شرم از دل مىبرد خنده آورتر از همهء فكاهيات ، اين است كه اين انسان مست در جستجوى فلسفه وهدف زندگى خويش هم بر مىآيد ما نمىدانيم اين فلسفه‌اى كه اين بد مست مىجويد ، چيست ؟ لذا چند مست ديگر هم پيدا مىشود ومىگويد : زندگى پوچ است وهدفى ندارد . سؤال وپى جويى اينان از فلسفه وهدف زندگى درست شبيه به آن است كه يك شخص مست در حال راه رفتن ناهشيارانه ، بادى بوزد واو را به اين سو وبه آن سو بياندازد . او قيافهء فيلسوفانهء به خود گرفته وبپرسد كه ما را كجا مىبرند ؟ هدف ما از اين سو وآن سو افتادن چيست ؟

581

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 581
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست