responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 580


هر لحظه در ساغر درون آدمى چشمك مىزند .
اين بادهء درونى گاهى نمايش آب حيات ووعدهء زندگى راستين به آدمى داده وبه مرگى كه در انتظار بىاعتنايى به آن باده نهفته است تهديد مىكند .
بريده شدن خود طبيعى از تاك وجود آدمى كه پيوستهء به باغ هستى پيوستهء به باغبان است همان ، وافتادنش در ديگر شراب گيرى همان .
پس از انقلاب خود طبيعى آدمى به شراب مست كننده ودر نتيجهء آن است كه آغاز وپايان هستى خود را به خويشتن مستند مىدارد ومىگويد :
من هستم وهستىام مستند به خود من است مىگويم ومىشنوم ، مىبويم ولمس مىكنم ومىچشم ، اين همه از آن هستى من است مىروم ومىنشينم ومىخوابم ومىخندم ومىگريم ولذت مىبرم ودرد مىكشم ، اين همه از آن هستى من است مىانديشم ، خيال مىكنم ، مجهولات را كشف مىكنم ، اين همه از آن هستى من است تصرف در طبيعت مىكنم وبا افراد نوع خود روابط برقرار مىسازم ، اين همه از آن هستى من است تندرستى دارم ، بيمار مىشوم ، پيروز مىگردم ، شكست مىخورم ، اين همه از آن هستى من است عشق مىورزم ، كينه توزىها مىكنم ، از هستى خويش دفاع مىكنم ، اين همه از آن هستى من است . . . ، زيرا - من هستم وهستىام مستند به خود من است وقاحت اين سرسام وهذيان را جز در لحظات اندكى كه مىبيند حلقه هاى زنجير پولادين قوانين ضرورى از جهان هستى به دست وپاى او پيچيده است ، درك نمىكند .

580

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 580
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست