نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 579
< فهرس الموضوعات > حكمت نظر كردن در چارق و پوستين كه « فلينظر الانسان ممّ خلق » < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > هستى مستى باور كردنش خيلى مشكل است ، ولى بايد بيشتر بيانديشيم < / فهرس الموضوعات > حكمت نظر كردن در چارق وپوستين كه « فلينظر الانسان ممّ خلق » < شعر > ( ( 1918 ) ) باز گردان قصّه عشق اياز كان يكى گنجى است مالامال راز ( ( 1919 ) ) مىرود هر روز در حجرهء برين تا ببيند چارقى با پوستين ( ( 1920 ) ) زان كه هستى سخت مستى آورد عقل از سر شرم از دل مىبرد ( ( 1921 ) ) صد هزاران قرن پيشين را همين مستى هستى بزد ره زين كمين ( ( 1922 ) ) شد عزازيلى از اين مستى بليس كه چرا آدم شود بر من رئيس ( ( 1923 ) ) خواجهام من نيز وخواجه زاده ام صد هنر را قابل وآماده ام ( ( 1924 ) ) در هنر من از كسى كم نيستم تا به خدمت پيش دشمن بيستم < / شعر > آيه « فَلْيَنْظُرِ اَلإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ . خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ 86 : 5 - 6 » ( 1 ) ( انسان به منشأ آفرينش خود بنگرد . او از آب جهندهاى آفريده شده است ) < شعر > ( ( 1919 ) ) مىرود هر روز در حجرهء برين تا ببيند چارقى با پوستين ( ( 1920 ) ) زان كه هستى سخت مستى آورد عقل از سر شرم از دل مىبرد < / شعر > هستى مستى باور كردنش خيلى مشكل است ، ولى بايد بيشتر بيانديشيم در آن هنگام كه انسان دوران ناخود آگاه كودكى را سپرى نموده ووارد مرحله آگاهى مىگردد ، عوامل وانگيزه هاى عالم طبيعت وروابط طبيعى بنى نوع انسانى پياله هاى رنگارنگى پر از باده هايى به اشكال مختلف به لبان انسان نزديك مىكنند ، او آن باده ها را مىآشامد ومست ودنگ مىگردد . بادهء ديگرى كه خاصيت مستىاش از جنون سر بر مىآورد ، خود بينى است كه
( 1 ) سوره الطارق ، آيهء 6 و 7 . .
579
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 579