نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 551
موناديسم چوردانو برونو ولايب نيتز هم كه مىگويد : جهان از اتمهاى زنده تشكيل يافته است ، احساس وحيات مخصوصى را براى جمادات هم اثبات مىكند . اين معنى با نسبت دادن سجده وتسبيح به همهء موجودات كه در قرآن مجيد وفلسفه هاى الهى ديده مىشود ، روشنتر مىگردد . در آياتى چند از قرآن به طور صريح حيات به مادهء جسمانى نسبت داده شده است . از آن جمله : « وضَرَبَ لَنا مَثَلًا ونَسِيَ خَلْقَه قالَ مَنْ يُحْيِ اَلْعِظامَ وهِيَ رَمِيمٌ . قُلْ يُحْيِيهَا اَلَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ 36 : 78 - 79 . » [1] ( اين بشر براى ما مثالى زده وآفرينش خود را فراموش كرده مىگويد : كيست كه استخوانهاى پوسيده شده را زنده خواهد كرد ؟ به آنان بگو : آن كسى اين استخوانهاى پوسيده را زنده خواهد كرد براى اولين بار از نيستى به هستى آورده است وآن آفريننده بهمه چيز دانا است ) . چنانكه ملاحظه مىشود آيهء فوق حيات را به خود استخوانها نسبت مىدهد واحتمال اين كه بگوييم : مقصود برگشتن روح به بدن است كه حيات را در استخوانها به وجود مىآورد ، خلاف منطوق آيه است . موضوع دوم - امكان ناپذير بودن بر گشت يك موجود كه از هستى به نيستى خزيده است ، اين موضوع را حاج ملا هادى سبزوارى با نظر به عقايد بعضى از فلاسفهء گذشته چنين گفته است : < شعر > اعادة المعدوم مما امتنعا وبعضهم فيه الضرورةَ ادّعا ( < / شعر > اعادهء معدوم از محالات است وبعضى از فلاسفه ادعا كردهاند كه محال بودن اعادهء معدوم بديهى است ) .