نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 51
است به تمام اصول وريشه هاى مكر آن مكر پردازان وقدرت كاملهء او به ويران ساختن آن اصول وقواعد . اين مطلب را زجاج وابن الانبارى در تفسير آيه بيان نمودهاند وطبرسى همين مطلب را تصديق كرده ومىگويد : تفسير اين دو نفر در بارهء آيهء فوق به كلام عرب شايسته تر است . [1] دليل ديگرى كه براى نفى مكر پردازى معمولى از خداوند مفيد است ، اين است كه در همهء آن آيات كه مكر را به خدا نسبت داده است ، در مقابل مكرى بوده است كه تبهكاران مىخواستند براى خدا انجام بدهند ، مسلم است كه مكر خداوندى از روى انتقام جويى از تبهكاران نبوده است ، زيرا حس انتقام جويى در اين گونه موارد شايستهء شخصى است كه ابتداء نمىدانست كه در بارهء او چه توطئهاى انجام مىگيرد . لذا خداوند مىفرمايد . « يُخادِعُونَ الله واَلَّذِينَ آمَنُوا وما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وما يَشْعُرُونَ 2 : 9 » [2] ( آنان در صدد مكر وفريب با خدا ومردم با ايمان بر مىآيند ، آنان فريب نمىدهند مگر خودشان را ونمىدانند ) ملاحظه مىشود كه آيه فوق نتيجه خدعه وفريب آن تبهكاران را عايد خودشان مىداند والبته كمترين اثرى براى خدا ندارد ، تا خداوند در مقابل آنان از در مكر وفريب در آيد . « وكَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وما يَشْعُرُونَ 6 : 123 » [3] ( وهم چنين در هر آبادى گنه كاران بزرگى را قرار داديم كه مكر مىكردند ، وآنان فريب نمىدهند مگر خودشان را ونمىدانند ) توضيح - مقصود از اين كه خدا گنه كاران بزرگى را در هر آبادى قرار داده است ، آن نيست كه خداوند گروهى از مردم را به گناه مجبور ساخته است ، بلكه