نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 497
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
فضا است ، حركت قوانين خود را در آن اجرا مىكند . . . بنا بر اين هر وقت ما توانستيم تمام اجزاء طبيعت را بشكافيم وتجزيه كنيم واز ميان ميليارد ميلياردها جزء يك جزء را به عنوان علت خالص ، وجزء ديگر را به عنوان معلول خالص جدا كرده وروى ميز خودمان بگذاريم ، فاعليت وقابليت را هم مىتوانيم از همهء اجزاى هستى جدا ساخته ومورد تماشا قرار بدهيم با اين بيان ملاحظه مىشود كه فاعليت وقابليت در خود پهنه طبيعت ، به عنوان دو حقيقت برون ذاتى خالص امكان ناپذير است ، با اين حال چگونه مىتوانيم اين دو مفهوم را مانند دو حلقه زنجير بالا برده ودست قدرت خداوندى را با آنها ببنديم با نظر به تعريف قابليت واستعداد كه جنبه پذيرش يك موجود را باز گو مىكند ، اگر كسى بتواند به خود بقبولاند كه موجودات جهان حادث است . امكان ندارد كه براى به وجود آمدن جهان هستى قابليت را شرط مقدم تلقى نمايد . زيرا چنانكه گفتيم : قابليت يكى از اوصاف خود موجود است كه به وجود آمده وبا داشتن جنبهء پذيرش ، در مجراى قبول نمودن اثر ساير اجزاء قرار گرفته است . وانگهى چنانكه جلال الدين متذكر شده است ، اگر استعداد شرط به وجود آمدن هستى بود ، مىبايست نخست اين استعداد به وجود بيايد . سپس جهانطبيعت ، در صورتى كه خود استعداد از اوصاف موجود است ، بنا بر اين به وجود آمدن جهان مشروط به وجود آمدن جهان مىباشد كه دور مصرح منطقى است كه محال بودنش نيازى به گفت گو ندارد . اما با نظر به قدرت مطلقه خداوندى ، شرط استعداد ، همان مقدار مىتواند منطقى باشد كه شرط بعد داشتن اجسام وشرط فاعليت آنها . زيرا بدون بعد وبدون فاعليت هيچ موجود طبيعى نمىتواند در عرصه هستى
497
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 497