نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 472
< شعر > ( ( 1371 ) ) چون خرى را يوسف مصرى نمود يوسفى را چون نمايد آن جهود ( ( 1372 ) ) بر تو سرگين را فسونش شهد كرد شهد را خود چون كند وقت نبرد ( ( 1373 ) ) شهوت از خوردن بود كم كن ز خور يا نكاحى كن گريز از شور وشر ( ( 1374 ) ) چون بخوردى مىكشد سوى حرم دخل را خرجى ببايد لاجرم ( ( 1375 ) ) پس نكاح آمد چو » لا حول ولا » تا كه ديوت نفكند اندر بلا ( ( 1376 ) ) چون حريص خوردنى زن خواه زود ور نه آمد گربه ودنبه ربود ( ( 1377 ) ) بار سنگين بر خرى كاو مىجهد زود بر نه پيش از آن كاو برنهد ( ( 1378 ) ) فعل آتش را نمىدانى تو برد گرد آتش با چنين دانش مگرد ( ( 1379 ) ) علم ديگ وآتش ار نبود تو را از شرر نى ديگ ماند نى عبا ( ( 1380 ) ) آب حاضر بايد وفرهنگ نيز تا پزد آن ديگ سالم در ازيز ( ( 1381 ) ) چون ندانى دانش آهنگرى ريش ومو سوزد چو آن جا بگذرى ( ( 1382 ) ) در فرو بست آن زن وخر را كشيد شادمانه لاجرم كيفر چشيد ( ( 1383 ) ) در ميان خانه آوردش كشان خفت اندر زير خر هم در زمان ( ( 1384 ) ) هم بر آن كرسى كه ديد او از كنيز تا رسد در كام خود آن قحبه نيز ( ( 1385 ) ) پا برآورد وخر اندر وى سپوخت آتشى از كير خر در وى فروخت ( ( 1386 ) ) خر مؤدب گشته در خاتون فشرد تا به خايه در زمان خاتون بمرد ( ( 1387 ) ) بردريد از زخم خر لخت جگر روده ها بگسسته شد از يكدگر ( ( 1388 ) ) كرسى از يك سو زن از يك سو فتاد دم نزد در حال ودر دم جان بداد ( ( 1389 ) ) صحن خانه پر ز خون شد زن نگون مرد او وبرد جان ريب المنون ( ( 1390 ) ) مرگ بد با صد فضيحت اى پدر تو شهيدى ديدهاى از كير خر ( ( 1391 ) ) تو عذاب الخزى بشنو از نبى در چنين ننگى مكن جان را فدى ( ( 1392 ) ) دان كه اين نفس بهيمى نر خر است زير آن بودن از اين ننگينتر است ( ( 1393 ) ) در ره نفس ار بميرى در منى در حقيقت دان كه كمتر زان زنى < / شعر >
472
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 472