نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 468
شور وشعف آن رهبر نخواهد بود . تو آن دو را با يكديگر قياس مكن زيرا ميان آن دو فاصله بس زياد است . گريه آن شيخ سالك پس از سى سال مجاهدت در راه خدا بوده است ودرك چنين گريه از دسترس عقل بر كنار است . ما فوق ديدگاه خرد مراحل زيادى وجود دارد كه عقل نمىتواند در آنها ياوه گويى نمايد . گريه آن مرد الهى از روى اندوه وشاديها نيست لذا : اين گريه فوق العادهء با عظمت را تنها روح مىداند وبس . آرى < شعر > ( ( 1308 ) ) گريهء او خندهء او زان سريست زان چه وهم وعقل باشد زان بريست < / شعر > اشك چشم آن سالك راه خدا مانند ديدگان او است ، ديدهاى كه حق وحقيقت را نديده است ديدهء واقعى نيست . آن چه را كه شيخ مىبيند نه با قياسات عقلى ونه از راه حواس نتوان آن را درك كرد . اين قاعده طبيعى است كه وقتى خورشيد فروزان سر بر مىآورد وفضا نورانى مىشود ، شب راه فرار پيش مىگيرد . بنا بر اين تاريكى شب از روشنايى روز چه اطلاعى خواهد داشت ؟ پشهاى كه از باد مىگريزد او در بارهء ذوق بادها چه خواهد فهميد بدينسان در آن هنگام كه حقيقت قديم وازلى روى نمايد وجود حادث از بين مىرود وبىهوده مىگردد ، پس اين حادث پا در هوا چگونه حال قديم ازلى را تواند دريافت . موقعى كه قديم بر حادث مىزند گيج ونابودش مىكند وبا آن فنا ونابودى همرنگ خويش مىسازد . تو اگر بخواهى مىتوانى نظاير فراوان براى اين مطلب بيان كنى ومن پروايى ندارم كه از آن نظاير به تو باز گو كنم . اين الم وحم وساير حروف مقطعه كه در اول سوره ها آمده است در ظاهر مانند عصاى موسى بوده وشبيه به حروف ديگر مىباشد ولى از نظر معنى همگان در مقابل آن ناتوانند . هر كسى براى آزمايش مىتواند عصايى به دست بگيرد اما عصاى موسى نخواهد بود .
468
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 468