نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 467
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
< شعر > ( ( 1319 ) ) اين دم عيسى است نى چون هر دمى كان برآيد از فرح يا از غمى ( ( 1320 ) ) اين الم وحم اى پدر آمدست از حضرت مولى البشر ( ( 1321 ) ) هر الف لامى چه مىماند بدين گر تو جان دارى بدين چشمش مبين ( ( 1322 ) ) گر چه تركيبش حروف است اى همام مىنمايد هم به تركيب عوام ( ( 1323 ) ) نيست تركيب محمد لحم وپوست گرچه در تركيب هر تن جنس اوست ( ( 1324 ) ) گوشت دارد پوست دارد استخوان هيچ اين تركيب را باشد همان ( ( 1325 ) ) كاندر آن تركيب باشد معجزات كه همه تركيبها گشتند مات ( ( 1326 ) ) همچنين تركيب حم والكتيب هست بر بالا وديگرها نشيب ( ( 1327 ) ) زان كه زين تركيب آيد زندگى هم چو نفع صور در درماندگى ( ( 1328 ) ) اژدها گردد شكافد بحر را چون عصا حم از داد خدا ( ( 1329 ) ) ظاهرش ماند به ظاهرها وليك قرص نان از قرص مه دور است نيك ( ( 1330 ) ) گريهء او خندهء او نطق او فهم او وخلق او وخلق او عقل او ووهم او وحس او نيست از وى هست آن جمله ز هو ( ( 1331 ) ) چون كه ظاهرها گرفتند احمقان آن دقايق ماند از ايشان بس نهان ( ( 1332 ) ) لاجرم محجوب گشتند از عرض كه دقيقه فوت شد در مفترض با تو گويم در مثالش قصه اى تا بگيرى زين بيانم حصه اى قصهء با طول وبا عرض ومهيب قصهء بس دور ليكن بس قريب < / شعر > تفسير ابيات آن مريد ساده لوح از روى تقليد مانند آن شيخ عزيز مىگريست ، اما گريستن او مانند كر بود ، گريه را مىديد وعلتش را نمىدانست . پس از گريهء زياد مريد برخاست ورفت ويكى از مريدان خاص آن شيخ شتابان به سوى او آمد وگفت : اى كسى كه مانند ابر بدون اطلاع از نظر شيخ گريه ها كردى ، متوجه باش تا در جاى ديگر نگويى كه من ديدم شيخ مىگريست ومن هم گريستم ، زيرا اين گريستن تو به معنى انكار ونادانى تست زيرا گريهاى كه از روى جهل وگمان بوده باشد هرگز مانند
467
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 467