نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 436
مناجات برخاسته ومىگويى كه : اى خداى بزرگ ، تويى كه اصل اين دانه ها را از نيستى به وجود آورده وبه من بخشيدهاى . از اين دانه ها خوردم ومقدارى هم نمونه آوردم كه پروردگارا ، بار ديگر از اين نعمتهايت به من عنايت فرمايى . پس دعاهاى خشك وبىمعنا را رها كن وبدان كسى كه دانه در زمين مىافشاند ، درخت مىخواهد ، اين است دعاى واقعى . اگر انبانت از دانه تهى باشد به بركات دعاى عملى خداوند نخلها به تو خواهد داد ، به اين دليل كه تو خوب كوشيدهاى . مگر نشنيدهاى كه حضرت مريم عليه السلام را درد وضع حمل فرا گرفت وبا اين كه دانهاى نكاشته بود ، خداى بزرگ نخل خشكيده را بر او سبز وبا طراوت وپر ميوه ساخت ، زيرا آن خاتون با عظمت به عهد الهى خود وفا كرده بود وبدون اين كه بخواهد خداوند مقصود او را بر آورد . مردمى كه وفا دار عهد الهى بودهاند همواره بر ديگران افزونيها داشتهاند لذا ، درياها تحت اختيار آنان وميدانهاى وسيع طبيعت قدرت تمرد به راز نهانى آنان نداشته وعناصر چهارگانه بندهء فرمانبر آنان بوده است . اين همه اكرام وتمجيد در بارهء اين وفاداران الهى تنها براى نشان دادن نتايج وفادارى آنان به منكرين بوده است وگر نه كرامتها وعظمتهاى نهانى آنان را اين حواس وبيان گنجايش ندارد . ودر واقع همان كرامتهاست كه اهميت دارد زيرا دايم است وقطع وباز گشت در آن وجود ندارد بلكه هر لحظه در حال افزايش است . آرى - < شعر > هست آن بخشنده بس صاحب كرم < / شعر >
436
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 436