نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 43
< شعر > ( ( 3580 ) ) گشت حاكم بر سر فرعونيان آبشان خون كرد وكف بر سر زبان ( ( 3581 ) ) از مزارعشان برآمد قحط ومرگ از ملخهايى كه مىخوردند برگ ( ( 3582 ) ) تا برآمد بىخود از موسى دعا چون نظر افتادش اندر منتها ( ( 3583 ) ) كاين همه اعجاز كوشيدن چراست چون نخواهند اين جماعت گشت راست ( ( 3584 ) ) امرش آمد كه اتّباع نوح كن ترك پايان بينى مشروح كن ( ( 3585 ) ) زان تغافل كن چون داعىّ رهى امر بلَّغ هست نبود آن تهى ( ( 3586 ) ) كمترين حكمت كز اين الحاح تو جلوه گردد آن لجاج وان عتو ( ( 3587 ) ) تا كه ره بنمودن واضلال حق فاش گردد بر همه اهل فرق ( ( 3588 ) ) چون كه مقصود از وجود اظهار بود بايدش از پند واغوا آزمود ( ( 3589 ) ) ديو الحاح غوايت مىكند شيخ الحاح هدايت مىكند باز گرد وقصهء قبطى بگو گرد كفر از باطن خود زود شو < / شعر > آيه « وما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى . قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وأَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي ولِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى 20 : 17 - 18 » ( 1 ) خداوند فرمود : ( اى موسى آن چه كه در دستت گرفتهاى چيست ؟ عرض كرد اين عصاى منست ، در حال راه رفتن تكيه به آن مىكنم وبه برگ درختان مىزنم وآنها را بر گوسفندان مىريزم واحتياجات ديگرى هم در اين عصا دارم . )
( 1 ) سوره طه ، آيهء 17 و 18 . .
43
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 43