نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 42
در آن هنگام كه از اين امرودبن طبيعت فرود آيى ديگر انديشه ها وبينشها وسخنانت كژ نخواهد بود . آنگاه احساس خواهى كرد كه بالاى درخت بخت واقبال رفتهاى كه شاخه هايش سر به آسمان هفتمين كشيده است . اگر درست ديدن حقايق چنان آسان بود كه مردم خيال مىكنند ، پيامبر مصطفى صلى الله عليه وآله از خداى بزرگ التماس نمىكرد كه : خداوندا ، تمام اجزاء بالا وپست را آنچنان كه پيش تو هستند بر من بنماى . اگر اين تواضع روحانى را به جاى بياورى واز امرود بن طبيعت فرود آيى وخداوند چشمان حقيقت بين به تو عنايت بفرمايد مانعى سر راه تو نخواهد بود ، كه بر همان امرودبن طبيعت بالا روى . زيرا ، درخت طبيعت حقيقت خود را در مقابل تو مانند درخت سبز وخرمى كه بر موسى عليه السلام صداى انى انا الله منعكس كرد ، نمايان خواهد ساخت . ديگر آن درخت امرودبن نيست كه حواست را مشوش وهستىات را قربانى وجود پشيزش مىكرد ، بلكه : < شعر > ( ( 3572 ) ) زير ظلش جمله حاجاتت روا اين چنين باشد الهى كيميا < / شعر > اكنون كه صفات ذو الجلال در خود مىبينى ، آن من ومايى واظهار هستى حلالت باد ، زيرا اين من ومايى هستى كه جلوه گاه صفات خداوندى شده است سد راه تو نخواهد بود . آرى : < شعر > ( ( 3574 ) ) شد درخت كژ مقوم حق نما اصله ثابت وفرعه فى السماء < / شعر > باقى قصهء موسى عليه السلام < شعر > ( ( 3575 ) ) كامدش پيغام از وحى مهم كه كژى بگذار اكنون فاستقم ( 1 ) ( ( 3576 ) ) اين درخت تن عصاى موسى است كامرش آمد كه بياندازش ز دست ( ( 3577 ) ) تا ببينى خير او وشرّ او بعد از آن برگير او را ز امر هو ( ( 3578 ) ) پيش از افكندن نبود آن چوب مار چون به امرش برگرفتى گشت يار ( ( 3579 ) ) بود اول برگ افشان بره را گشت معجز آن گروه غرّه را < / شعر >
( 1 ) بيت اول در ابيات فوق تتمهء ابيات عنوان پيش است . .
42
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 42