نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 422
بنا بر اين دانش مانند افتادن جبرى يك برگ به روى آب ، يكى از جريانات بىارزش عالم طبيعت تلقى خواهد گشت . اگر انسان پرداخت عوض آن چه را كه از فرد يا اجتماع مىگيرد ، متعهد نباشد ، گرفتن ودادن او درست مانند جريان جبرى آب به ريشهء گياه است كه به گياه طراوت جبرى مىبخشد وجاندارى هم مىآيد وبه جبر گرسنگى آن را مىخورد وبه شكل مدفوع بيرونش مىاندازد . عدم تعهد در خدماتى كه به انسانها صورت مىگيرد ، مانند توليد عسل است كه زنبور در كندو انجام مىدهد وديگران هم بدون اين كه بدانند زنبور عسل چيست وچه رابطهاى با او دارد ولذايذ وآلام وخواسته هايش از چه قرار است وچه امكاناتى را دارا بوده است ، مىآيند وعسلهاى توليد شده را مىبرند ومىخورند ، حتى اگر كمترين اذيتى از نيش ناچيزش ببينند همان زنبور را مىكشند ، زيرا زنبور براى آنان مطرح نبوده است ، بلكه خودشان براى خويشتن مطرح بوده است كه يكى از خواسته هاى آن خود عسل مىباشد ، بالاتر از اين ، اگر هم بخواهند مجسمه طلايى آن زنبور عسل را بريزند ، نه براى تقدير از عظمت زنبور است ، زيرا جبر طبيعت را تقدير نمودن ، آن اندازه غلط است كه مجسمهء مدفوع انسانى را كه يكى از معلولات جريان جبرى طبيعت است ريختن ، ودر بالاى برج ايفل قرار دادن ، زيرا مادامى كه اختيارى در سر دو راهى بد وخوب وجود نداشته باشد كه انسان در سمت خوبى آن اختيار را بكار ببندد ، اگر جهان را هم آفريده باشد ، به هيچ وجه وارد منطقهء ارزش نخواهد بود ، لذا اين همه احترام وتعظيم كه به قهرمانان بشرى روا داشته مىشود تنها وتنها به اين جهت است كه از آن قهرمان استشمام تعهد مىكنند كه بدون قرار گرفتن در سر دو راهىها وبهره بردارى در راه نيك بوسيله اختيار امكان پذير نمىباشد . بنا بر اين اگر انسان به عنوان موجود داخل در منطقهء ارزش مطرح شود ، بدون تعهد جز فريب كارى وسود جويى از پرستش انسان چيز ديگرى معقول نمىباشد .
422
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 422